عضو افتخاری پارت ۲۳
#عضو_افتخاری
#پارت_23
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
^تهیونگ^
دو ساعت بعد ازینکه سوزی رفت گوشیم زنگ خورد شماره ناشناس بود با تردید جواب دادم چون همیشه شماره های ناشناس طرفدار هام هستن
_الو؟
+الو سلام آقای کیم تهیونگ
_بله بفرمایید
+من مدیر*دو*هستم مدیر برنامه خانم سوزی
_بفرمایید
+چطور بگم نتونستم به خود خانم کیم بگم و ایشون شماره شمارا به من داده بودن تا موقع اضطراری بهتون زنگ بزنم (ته دلم خوشحال شدم که سوزی بهم تکیه کرده)))_خب؟
+راستش متاسفم اینو میگم ولی عموی شما یعنی پدر خانم کیم فوت کردن
با شنیدن این حرف شوکه به گوشی نگاه کردم
_چ چی چه جوری چرا؟
+مثل اینکه تو خواب سکته کردن و دیر به بیمارستان رسیدن تسلیت میگم فقط یه خواهشی داشتم
با بغض_بفرمایین
+میشه خودتون یه جوری به خانم سوزی بگین
_بله میگم کار دیگه ای ندارین
+خیر بازم تسلیت میگم خدانگهدار
_خداحافظ
حالا چه جور این خبرو به سوزی بدم بیچاره سوزی
رفتمو پسرا رو جمع کردم و خبر به اونام گفتم که اونام کلی ناراحت شدن بیشتر واسه سوزی ناراحت شدن حاالا هممون مونده بودیم چه جور به سوزی بگیم
ادامه دارد...
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#پارت_23
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
^تهیونگ^
دو ساعت بعد ازینکه سوزی رفت گوشیم زنگ خورد شماره ناشناس بود با تردید جواب دادم چون همیشه شماره های ناشناس طرفدار هام هستن
_الو؟
+الو سلام آقای کیم تهیونگ
_بله بفرمایید
+من مدیر*دو*هستم مدیر برنامه خانم سوزی
_بفرمایید
+چطور بگم نتونستم به خود خانم کیم بگم و ایشون شماره شمارا به من داده بودن تا موقع اضطراری بهتون زنگ بزنم (ته دلم خوشحال شدم که سوزی بهم تکیه کرده)))_خب؟
+راستش متاسفم اینو میگم ولی عموی شما یعنی پدر خانم کیم فوت کردن
با شنیدن این حرف شوکه به گوشی نگاه کردم
_چ چی چه جوری چرا؟
+مثل اینکه تو خواب سکته کردن و دیر به بیمارستان رسیدن تسلیت میگم فقط یه خواهشی داشتم
با بغض_بفرمایین
+میشه خودتون یه جوری به خانم سوزی بگین
_بله میگم کار دیگه ای ندارین
+خیر بازم تسلیت میگم خدانگهدار
_خداحافظ
حالا چه جور این خبرو به سوزی بدم بیچاره سوزی
رفتمو پسرا رو جمع کردم و خبر به اونام گفتم که اونام کلی ناراحت شدن بیشتر واسه سوزی ناراحت شدن حاالا هممون مونده بودیم چه جور به سوزی بگیم
ادامه دارد...
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
۲.۲k
۱۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.