مافیا گرل وحشی🖤
مافیا گرل وحشی🖤
لویی: خانم افراد جئون حمله کردن
ا/ت:چییی؟؟؟
لویی: خانم نمیدونم چجوری پیدا مونکردن
ا/ت: همونموقع صداس تفنگ بلند شد
جئون: خب خب خانم پارک دیدی بهت گفتم نمیزارم راحت ایت معامله انجام بشه؟؟
ا/ت: تمام نقشه هام به فنا رفت سگ تو روحت اااه جک هم فرار کرد خدا لعنت کنه
جئون حمله کرد نیرو های هم من هم خودش هم جک کشته شدن به سمت همدیگه حمله ور شدیم وقتی ایستادیم تیر جفتمون تموم شده بود هرچی میزدیم تیر نداشت ک خنده عصبی کردیم ولی من زودتر به خودم اومد و یه چرخشی زدم بهش ک خورد توی صورتش تعادلش رو از دست داد ولی زمین نخورد به عقب رفت تفنگش رو پرت کرد شروع کردیم به ضربه زدم به هم دیگه اومد اززیر کمرم رو گرفت و از پشت منو به زمین زد(فن کشتیه) منم همون جوری ک روی زمین بودم با پا زدم توی شکمشک ولم کرد رفتم نشستم روش دوتا مشت بهش زدم که آخری رو گرفت و پرتم کرد ک یه دفعه صدای آژیر پلیس بود
تموم نشده جئون
کوک: منتظرم پارک
جفتمون از پنجره فرار کردیم ا/ت دختری دیوونه بود از هیچینمیترسید یادمه ی بار برای فرار خودش رو از ساختمون سه طبقه پرت کرد پایین تنها جاییش ک آسیب دید دستش بود اون واقعا روانی بود تاحالا دختری مثل اون ندیدم
ا/ت: رفتم خونه تک و تنها زندگیمیکردم مادرم همیشه جلوی خانواده پدرم سکوت میکرد و اونو ضعیفه میشناختن و منم مثل اون ولی سکوت نکردم و فرار کردم و به بزرگترین مافیا تبدیل شدم به مادرم دزدکی پیام میدم میبینمش ولی پدرم و خانوادش اصلاا بجز یکنفر اونم دختر عمم نازنین بود
روی بدنم همه خون بود رفتم حموم و خودم رو شستم موهام کوتاه بود و لازم نبود خشک کنم یه تکونش دادم و آبش پخش شد رفتم تلوزیون رو روشن کردم ک دیدم داره جایی رو نشون میده ک منو جئون بودیم هوووف از دست اینا خاموش کردم و رفتم توی حیاط خونم ک ی گربه دیدمکوچولو بود افتاد و پاش زخمی شد سریع گرفتمش و بردم تویخونم پاش رو درمان کردم و براش یجا درست کردم بخوابه
پارت اول🖤👸🏻
لویی: خانم افراد جئون حمله کردن
ا/ت:چییی؟؟؟
لویی: خانم نمیدونم چجوری پیدا مونکردن
ا/ت: همونموقع صداس تفنگ بلند شد
جئون: خب خب خانم پارک دیدی بهت گفتم نمیزارم راحت ایت معامله انجام بشه؟؟
ا/ت: تمام نقشه هام به فنا رفت سگ تو روحت اااه جک هم فرار کرد خدا لعنت کنه
جئون حمله کرد نیرو های هم من هم خودش هم جک کشته شدن به سمت همدیگه حمله ور شدیم وقتی ایستادیم تیر جفتمون تموم شده بود هرچی میزدیم تیر نداشت ک خنده عصبی کردیم ولی من زودتر به خودم اومد و یه چرخشی زدم بهش ک خورد توی صورتش تعادلش رو از دست داد ولی زمین نخورد به عقب رفت تفنگش رو پرت کرد شروع کردیم به ضربه زدم به هم دیگه اومد اززیر کمرم رو گرفت و از پشت منو به زمین زد(فن کشتیه) منم همون جوری ک روی زمین بودم با پا زدم توی شکمشک ولم کرد رفتم نشستم روش دوتا مشت بهش زدم که آخری رو گرفت و پرتم کرد ک یه دفعه صدای آژیر پلیس بود
تموم نشده جئون
کوک: منتظرم پارک
جفتمون از پنجره فرار کردیم ا/ت دختری دیوونه بود از هیچینمیترسید یادمه ی بار برای فرار خودش رو از ساختمون سه طبقه پرت کرد پایین تنها جاییش ک آسیب دید دستش بود اون واقعا روانی بود تاحالا دختری مثل اون ندیدم
ا/ت: رفتم خونه تک و تنها زندگیمیکردم مادرم همیشه جلوی خانواده پدرم سکوت میکرد و اونو ضعیفه میشناختن و منم مثل اون ولی سکوت نکردم و فرار کردم و به بزرگترین مافیا تبدیل شدم به مادرم دزدکی پیام میدم میبینمش ولی پدرم و خانوادش اصلاا بجز یکنفر اونم دختر عمم نازنین بود
روی بدنم همه خون بود رفتم حموم و خودم رو شستم موهام کوتاه بود و لازم نبود خشک کنم یه تکونش دادم و آبش پخش شد رفتم تلوزیون رو روشن کردم ک دیدم داره جایی رو نشون میده ک منو جئون بودیم هوووف از دست اینا خاموش کردم و رفتم توی حیاط خونم ک ی گربه دیدمکوچولو بود افتاد و پاش زخمی شد سریع گرفتمش و بردم تویخونم پاش رو درمان کردم و براش یجا درست کردم بخوابه
پارت اول🖤👸🏻
۱۴.۴k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.