Oblivion of the mafia part 17
سوک یونگ: اخیش از دستشون در رفتیم
سومین: هنوز یادم نرفته با جیمین چیکاری کردی😂
سوک یونگ یه بالشت پرت کرد طرف سومین
سوک یونگ: تو یکی حرف نزن
هیون: چی شده هاپو شدین
سوک یونگ: فقط یه اشتباه بوددد
هیون: چی
سومین: بوسیدن جیمین
هیون: هااااا😆😆تعریف کنین
سوک یونگ: فیلم سینمایی نیستا
هیون: شوک یونگا قاهش موکونم
تعریف کردن
هیون: خخخخخخ جیمینم خیلی منحرفه
سومین: وقتی سوک یونگ گف گشنم نیس چند دیقه دیش یه چیزی خوردم اگه اون موقع میدونستم صندلی برا رستوران نمی ذاشتم
هیون: راستی فیلمو بیار ببینیم
سومین: برو چیپس اینا رو بیار
هیون: رفتممممم
سوک یونگ: به نف عته قشنگ باشه وگرنه کلی مسخرت میکنم
سومین: هسس
سوک یونگ: خوبه افرین
سومین: تو برو برو پیش دوس پسرت
سوک یونگ: خفع
سومین: 😝😝
هیون: بسه دیگه بزارشش
شبو کلی خندیدن و تموم شد
صبح شد
صدای زنگ گوشی هیون اومد
هیون: الو(خوابالو)
.. سلام خانم سو بد موقع مزاحم شدم!؟؟
هیون: نه پس خیلی خوب و باکلاس خوابمو بهم زدی(تو دلش)
هیون: نه بفرمایید
.. خانم سو پدرتون می خوان ببیننتون
هیون: من نمی خوام ببینمش
.. پدرتون از فرستادنتون سر قرار منصرف شدن و گفتن اینو بهتون بگم و گفتن تو رستوران نزدیک به گانگنام می بیننتون
هیون: هااا؟؟ واقعااا بش بگو میام
.. بله
هیون: خوبه
قطع کرد
سومین: هویج بیدارمون کردییییی توی عمرم تا لا انقد زود بیدار نشدم
هیون: پس امروز رکورد خودتو شکستی
سوک یونگ: رکورد چیه من خوابمممم میاد
هیون: چی میخثرین درس کنم
سومین: شیر موز
سوک یونگ: همونی که مینی گف
خوردن رفتن دانشگاه
تموم شد رفتن تو حیاط
هیون: بچه ها شما بدون من برین من میرم پیش بابام بعد میام پیش شما
سومین: تا دیروز دماغت مث هویج قرمز بود از عصبانیت الان میری پیشش
هیون: اولن هیوج نارنجی عه نه قرمز دوما منصزف شد شد بفرستتم
سومین: خوبه بت بگم گوجه فرنگی
هیون: ببندددد
سومین: خودتتتتت ببند
مینهو: فک کنم باید ساعت کلاسامو عوض کنم کل دانشگاه رو گذاشتین رو سرتون
سومین و سوک یونگ: ببند گالرو(همزمان گفتن)
مینهو: باز دوقلو شدن
هیون: من دیگه میرم بابای
سوک یونگ و سومین: بابای
سومین:بریم
رفتن سوار ماشین شن
سوم یونگ: سومینننن
سومین: چیههه
سوک یونگ: لاستیک پنچرههه
سومین: شتتتت
سوک یونگ: قفل کن با تاکسی بریم
سومین: پوفففف بفهمم کار کیه میکشمش
سوک یونگ: بریم
سومین: بریم
یکم از دانشگاه دور شدن
.. خانوم کوچلو
سوک یونگ و سومین برگشتن
.. اوه اوه چقد جذاب تهیونگ و جیمین حق داشتن باهاتون دوس شدن
سومین: چی می خوای
.. اه خانوم کوچولو چقد زود میری سر اصل مطلب امشب تو رو انتخاب میکنم فردا اون دوستت
سوک یونگ: سومین بدو بدو بریم
خواستن فرار کنن جلوشون یه ادم قول تشن بود نتونستن
شرطا
10 لایک❤
5 کامنت💭
سومین: هنوز یادم نرفته با جیمین چیکاری کردی😂
سوک یونگ یه بالشت پرت کرد طرف سومین
سوک یونگ: تو یکی حرف نزن
هیون: چی شده هاپو شدین
سوک یونگ: فقط یه اشتباه بوددد
هیون: چی
سومین: بوسیدن جیمین
هیون: هااااا😆😆تعریف کنین
سوک یونگ: فیلم سینمایی نیستا
هیون: شوک یونگا قاهش موکونم
تعریف کردن
هیون: خخخخخخ جیمینم خیلی منحرفه
سومین: وقتی سوک یونگ گف گشنم نیس چند دیقه دیش یه چیزی خوردم اگه اون موقع میدونستم صندلی برا رستوران نمی ذاشتم
هیون: راستی فیلمو بیار ببینیم
سومین: برو چیپس اینا رو بیار
هیون: رفتممممم
سوک یونگ: به نف عته قشنگ باشه وگرنه کلی مسخرت میکنم
سومین: هسس
سوک یونگ: خوبه افرین
سومین: تو برو برو پیش دوس پسرت
سوک یونگ: خفع
سومین: 😝😝
هیون: بسه دیگه بزارشش
شبو کلی خندیدن و تموم شد
صبح شد
صدای زنگ گوشی هیون اومد
هیون: الو(خوابالو)
.. سلام خانم سو بد موقع مزاحم شدم!؟؟
هیون: نه پس خیلی خوب و باکلاس خوابمو بهم زدی(تو دلش)
هیون: نه بفرمایید
.. خانم سو پدرتون می خوان ببیننتون
هیون: من نمی خوام ببینمش
.. پدرتون از فرستادنتون سر قرار منصرف شدن و گفتن اینو بهتون بگم و گفتن تو رستوران نزدیک به گانگنام می بیننتون
هیون: هااا؟؟ واقعااا بش بگو میام
.. بله
هیون: خوبه
قطع کرد
سومین: هویج بیدارمون کردییییی توی عمرم تا لا انقد زود بیدار نشدم
هیون: پس امروز رکورد خودتو شکستی
سوک یونگ: رکورد چیه من خوابمممم میاد
هیون: چی میخثرین درس کنم
سومین: شیر موز
سوک یونگ: همونی که مینی گف
خوردن رفتن دانشگاه
تموم شد رفتن تو حیاط
هیون: بچه ها شما بدون من برین من میرم پیش بابام بعد میام پیش شما
سومین: تا دیروز دماغت مث هویج قرمز بود از عصبانیت الان میری پیشش
هیون: اولن هیوج نارنجی عه نه قرمز دوما منصزف شد شد بفرستتم
سومین: خوبه بت بگم گوجه فرنگی
هیون: ببندددد
سومین: خودتتتتت ببند
مینهو: فک کنم باید ساعت کلاسامو عوض کنم کل دانشگاه رو گذاشتین رو سرتون
سومین و سوک یونگ: ببند گالرو(همزمان گفتن)
مینهو: باز دوقلو شدن
هیون: من دیگه میرم بابای
سوک یونگ و سومین: بابای
سومین:بریم
رفتن سوار ماشین شن
سوم یونگ: سومینننن
سومین: چیههه
سوک یونگ: لاستیک پنچرههه
سومین: شتتتت
سوک یونگ: قفل کن با تاکسی بریم
سومین: پوفففف بفهمم کار کیه میکشمش
سوک یونگ: بریم
سومین: بریم
یکم از دانشگاه دور شدن
.. خانوم کوچلو
سوک یونگ و سومین برگشتن
.. اوه اوه چقد جذاب تهیونگ و جیمین حق داشتن باهاتون دوس شدن
سومین: چی می خوای
.. اه خانوم کوچولو چقد زود میری سر اصل مطلب امشب تو رو انتخاب میکنم فردا اون دوستت
سوک یونگ: سومین بدو بدو بریم
خواستن فرار کنن جلوشون یه ادم قول تشن بود نتونستن
شرطا
10 لایک❤
5 کامنت💭
۵.۲k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.