معلم جذاب من پارت 15🐈🤎🥨
تهیونگ: (رفت که بیاره)
ا/ت: واا....چه طعمیه؟
تهیونگ: نشسته ام به در نگاه میکنم دری که آه میکشد(نگاه تاسفبار)
ا/ت: خب چیه؟
تهیونگ: طعم؟
ا/ت: آره دیگه چه طعمه؟ پرتقال، آناناس، لیمو، انبه؟
تهیونگ: طعم شرابه😐
ا/ت: آهااااااا(خنگ)
تهیونگ: بده من بده من بازش کنم
ا/ت: بیا
تهیونگ:(بازش کرد و واسه خودش و ا/ت ریخت)
ا/ت:(بوش میکنه ) ای... چه بوی بد....
تهیونگ:(با نگاه های تهیونگ حرفاش نصفه موند) داریم غذا میخوریما ا/ت....
ا/ت: ببخشيد
تهیونگ: خب بخور ببین چی درست کردم
ا/ت: ببخشید مستر کیم نشنیدم چه گفتی(دستاشو میزاره پشت گوشاش🧏🏼♀️)
تهیونگ: خب مگه چی گفتم؟(متعجب)
ا/ت: درست کردممممم؟ پس من اینجا سنگم؟🪨
تهیونگ: آها(تازه متوجه شده و خنده اش میاد)
ا/ت: نگا نگا میخنده.... من درست کردم تو فقط کمی کمک کردی
تهیونگ: یا.... یعنی چی باهم درستش کردیم
ا/ت: نه خیرم من درستش کردم
تهیونگ: اع... اینجوریه؟
ا/ت: آره
تهیونگ: اصلا من درستش کردم
ا/ت: ببین میزنمتا
تهیونگ: (چون ا/ت خیلی کوچولو و کیوتِ تهیونگ از این حرفش خندش گرفت)
ا/ت: یا به چی میخندی؟
تهیونگ: هیچی.. غذاتو بخور سرد شد
ا/ت: من سرد دوست دارم(لج کرده)
تهیونگ: اوکی بده برات فوت کنم
ا/ت: نمیخوام(قهر)
تهیونگ: (باز میخنده)
ا/ت: دیگه به چی میخندی؟(متعجب)
تهیونگ: دقیقا شدیم مثل جیآ و هان(خنده)
ا/ت:(خجالت میکشه)
تهیونگ: (هیچی نمیگه و با لبخند غذاشو میخوره)
ویو ا/ت:
غذا رو خوردم و خیلی خوشمزه بود بلاخره دست پخت منه دیگه😌 ولی فکر کنم واسه اینکه بگم من میتونم زیاد بخورم خیلی زیاد شراب خوردم و مست کردم و دیشب رو یادم نمیاد..... صبح پلکام رو از هم فاصله دادم......
این از این😌
چطوره؟
میدونم همتون دارید به چی فکر میکنید🫵🏻🌚🫦
ممنون میشم که حمایت کنی🩵🫂🦋
ا/ت: واا....چه طعمیه؟
تهیونگ: نشسته ام به در نگاه میکنم دری که آه میکشد(نگاه تاسفبار)
ا/ت: خب چیه؟
تهیونگ: طعم؟
ا/ت: آره دیگه چه طعمه؟ پرتقال، آناناس، لیمو، انبه؟
تهیونگ: طعم شرابه😐
ا/ت: آهااااااا(خنگ)
تهیونگ: بده من بده من بازش کنم
ا/ت: بیا
تهیونگ:(بازش کرد و واسه خودش و ا/ت ریخت)
ا/ت:(بوش میکنه ) ای... چه بوی بد....
تهیونگ:(با نگاه های تهیونگ حرفاش نصفه موند) داریم غذا میخوریما ا/ت....
ا/ت: ببخشيد
تهیونگ: خب بخور ببین چی درست کردم
ا/ت: ببخشید مستر کیم نشنیدم چه گفتی(دستاشو میزاره پشت گوشاش🧏🏼♀️)
تهیونگ: خب مگه چی گفتم؟(متعجب)
ا/ت: درست کردممممم؟ پس من اینجا سنگم؟🪨
تهیونگ: آها(تازه متوجه شده و خنده اش میاد)
ا/ت: نگا نگا میخنده.... من درست کردم تو فقط کمی کمک کردی
تهیونگ: یا.... یعنی چی باهم درستش کردیم
ا/ت: نه خیرم من درستش کردم
تهیونگ: اع... اینجوریه؟
ا/ت: آره
تهیونگ: اصلا من درستش کردم
ا/ت: ببین میزنمتا
تهیونگ: (چون ا/ت خیلی کوچولو و کیوتِ تهیونگ از این حرفش خندش گرفت)
ا/ت: یا به چی میخندی؟
تهیونگ: هیچی.. غذاتو بخور سرد شد
ا/ت: من سرد دوست دارم(لج کرده)
تهیونگ: اوکی بده برات فوت کنم
ا/ت: نمیخوام(قهر)
تهیونگ: (باز میخنده)
ا/ت: دیگه به چی میخندی؟(متعجب)
تهیونگ: دقیقا شدیم مثل جیآ و هان(خنده)
ا/ت:(خجالت میکشه)
تهیونگ: (هیچی نمیگه و با لبخند غذاشو میخوره)
ویو ا/ت:
غذا رو خوردم و خیلی خوشمزه بود بلاخره دست پخت منه دیگه😌 ولی فکر کنم واسه اینکه بگم من میتونم زیاد بخورم خیلی زیاد شراب خوردم و مست کردم و دیشب رو یادم نمیاد..... صبح پلکام رو از هم فاصله دادم......
این از این😌
چطوره؟
میدونم همتون دارید به چی فکر میکنید🫵🏻🌚🫦
ممنون میشم که حمایت کنی🩵🫂🦋
۱۴.۳k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.