شلاااامممم

شلاااامممم


پارت۵
(گرم صحبت بودیم که....)

ا.ت ویو"
که یهو هفتا پسر از در وارد شدن با یونا بهشون زل زده بودیم با دیدن اعضا یه ذوق کردیم که نگو و نپرس همونجوری نگاشون میکردیم که اومدن و دو میز دست چت نشستن اون دوتا پسری که سمت راست بودن خیلی مست کرده بودن ولی اهمیت ندادیم و گارسون غذاها رو اورد..

خواستیم شروع کنیم که یکی از پسرای مست اومد سر میز‌ ما و کوبید رو میز من و یونا ترسیدیم و با جیغی که یونا زد اعضا برگشتن سمتمون؛من با ترس به کوک نگا کردم که دیدم داره بهم نگاه میکنه سرمو برگردوندم هر تاشون مست بودن نمیدونستیم چی کار کنیم..

پسرا یکی اومد طرف من و یکی رفت طرف یونا
یونا خودشو کشید کنار ولی‌من از ترس خشک شده بودم

کوک ویو"
داشتم به اون پسرای مست پرو نگا میکردم که دیدم یکی از پسرا دستشو گذاشت رو پای دختره عصبی شدم‌نمیدونم چرا ولی یهو خون جلو چشمامو گرفت و رفتم سمت پسره

ا.ت ویو"
پسره هی میگفت امشب میشه ماله من باشی یهو کوک رو دیدم سرم همراه قدماش میچرخید که اومد جلومون
گفت؛


ببخشید دیر اومدم پیجم حذف شده بود و نمیتونستم بیام ولی الان اومدم که همه این فیک رو تموم کنم هم فیک جدید رو شروع کنم❤️‍🩹🫶