فیک (??Why you) پارت (20)
فلش بک به ۳۰ مین بعد
ا/ت:ته پس کی میرسیم؟؟؟؟ مطمئنی داریم راهو درست میریم؟؟ رسما تو جنگل به این بزرگی داریم داره خودمون الکی می چرخیم
ته:چشم نازک کرده* ا/ت میشه بجای زیاد حرف زدن زیاد راه بری؟؟رسما مثله کوالا راه میری
ا/ت:هی الکی کارتو توجیه نکن
ته:تو دیگه از توجیه کرده حرف نزن که ....
نامجون:بسه دیگه!چقدر الکی سر هیچیو پوچ بحث میکنین مگه بچه این!
ته مطمئنی راهو بلدی؟؟
ته:آره بابا عین کفه دست میشناسم اینجاهارو پسر، خودم بزرگ شده اینجام داداش
ا/ت:-_- تو راست میگی
تهیونگ:اصلا اگه تا نیم مین دیگه نرسیدیم اسممو بزار جعفرغولی
۳۰ مین بعد .....
نامجون:ته......ما گمشدیم..........چند دقیقه پیش از اینجا رد شدیم ..
ا/ت:خوب جعفرغولی جان ...چخبر؟؟اوضاع احوال؟؟؟
تهیونگ:باشه بابا .....حالا بیاین بریم شاید کسیو پیدا کردیم
ا/ت:تههههههههههههههههههههههه خفت میکنمممممممممممممم آخه مردک چلغوز ما رو کشیدی وسط یه جنگلی که معلوم نیست سرو تهش کجاست آخه تو که بود نیستی چرا الکی قمپز در میکنی هان؟؟
تهیونگ:...........
ا/ت:الان باید چیکار کنیم؟؟؟تو بگو؟؟
تهیونگ:.........ببخشید
ا/ت:هوف با ببخشید گفتن چیزی حل نمیشه اصلا تو آخرین بار کی اومدی اینجا؟؟؟
تهیونگ: زیادم نیست حدود ۳۰۰ سالی میشه .
ا/ت:وای خدایا .....۳۰۰ سال واسه تو زیاد نیست ولی واسه من هستش....مرتیکه پیر
تهیونگ:هی کجای من پیره دختره عجوزه
ا/ت:همه جاتتتتت پیره بعدشم عجوزه خودتی
نامجون:ا/ت دیگه خیلی داری سخت میگیری حالا یچیزی شده بهتره یه راهی پیدا کنیم
ا/ت:هوف ....افتادن رو زمین*
نامجون:ا/ت!
تهیونگ:ا/ت!
ا/ت:خدایا.....آخه این چه زندگیه ......یااااااااااااااااااااااا من ریدم تو همه چیززززززززززززززززززززززززززز
نامجون:بچه مردم از دست رفت
تهیونگ:از اولشم اینطوری بود
نامجون:از اولش؟
تهیونگ: از روز اول که اومده عمارت اینطوریه توجه نکن خنده *
نامجون:بامزست خنده*
ا/ت:یا من اینجا دارم نابود میشم اونوقت شما دوتا دیلاق اونجا وایسادین به چی میخندین؟
نامجون،تهیونگ:پوکیدن از خنده*
ا/ت:یاااااااا رو آب بخندیننننننننننن
چند ساعت بعد
ا/ت:بچه ...بچه ها این اطرافا گرگ اینا هست؟؟؟
تهیونگ:یه نمونش جلوته
ا/ت:هی منظورم گرگ وحشیه حیونای وحشی...شب شده
تهیونگ:میترسی؟؟وای وای دختر کوچولومون میترسه .خنده*
نامجون:ته اذیتش نکن ....نترس ا/ت ما اینجاییم
ا/ت:لبخند* ممنون نامجون ...بعدشم تهیونگ شی خودت از همه خطرناک تری نیاز نیست از بقیه بترسم
تهیونگ:تهیونگ شی؟؟ چطور از ته تبدیل به تهیونگ شی شد؟؟؟ اون که صدرصد همه باید بترسن از من
ا/ت:اولناز اول تهیونگ شی بود بعدشم خیلی خودتو دست بالا میگیریا کم بالا برو ممکنه سقوط جبران ناپذیری داشته باشی .
جلوتر رفت *
تهیونگ:خیلی وقته سقوط کردم .لبخند محو و با صدای آروم*
ا/ت:
همینطور که داشتم واسه خودم راه میرفتم یه چیزی با سرعت بهم حمده کرد فرصت واکنش نشون دادنو نداشتم چشمامو باز کردم جیغغغغغغغعغغغغغغغغغغغغغغغغعغغغغغعغغغغعغغغغغغغغغ*گرگگگگگگگگگگگ
تهیونگ ،نامجون:ا/تتتتتتتتتتتتتتتتتتت
تهیونگ:تبدیل به گرگینه شد حمله کرد سمت گرگا تعدادشون هر لحظه زیاد می شد
نامجون:تهههههههههه
تهیونگ :نامجون همونجور اونجا واینستا یکاری کن
ا/ت:ته پس کی میرسیم؟؟؟؟ مطمئنی داریم راهو درست میریم؟؟ رسما تو جنگل به این بزرگی داریم داره خودمون الکی می چرخیم
ته:چشم نازک کرده* ا/ت میشه بجای زیاد حرف زدن زیاد راه بری؟؟رسما مثله کوالا راه میری
ا/ت:هی الکی کارتو توجیه نکن
ته:تو دیگه از توجیه کرده حرف نزن که ....
نامجون:بسه دیگه!چقدر الکی سر هیچیو پوچ بحث میکنین مگه بچه این!
ته مطمئنی راهو بلدی؟؟
ته:آره بابا عین کفه دست میشناسم اینجاهارو پسر، خودم بزرگ شده اینجام داداش
ا/ت:-_- تو راست میگی
تهیونگ:اصلا اگه تا نیم مین دیگه نرسیدیم اسممو بزار جعفرغولی
۳۰ مین بعد .....
نامجون:ته......ما گمشدیم..........چند دقیقه پیش از اینجا رد شدیم ..
ا/ت:خوب جعفرغولی جان ...چخبر؟؟اوضاع احوال؟؟؟
تهیونگ:باشه بابا .....حالا بیاین بریم شاید کسیو پیدا کردیم
ا/ت:تههههههههههههههههههههههه خفت میکنمممممممممممممم آخه مردک چلغوز ما رو کشیدی وسط یه جنگلی که معلوم نیست سرو تهش کجاست آخه تو که بود نیستی چرا الکی قمپز در میکنی هان؟؟
تهیونگ:...........
ا/ت:الان باید چیکار کنیم؟؟؟تو بگو؟؟
تهیونگ:.........ببخشید
ا/ت:هوف با ببخشید گفتن چیزی حل نمیشه اصلا تو آخرین بار کی اومدی اینجا؟؟؟
تهیونگ: زیادم نیست حدود ۳۰۰ سالی میشه .
ا/ت:وای خدایا .....۳۰۰ سال واسه تو زیاد نیست ولی واسه من هستش....مرتیکه پیر
تهیونگ:هی کجای من پیره دختره عجوزه
ا/ت:همه جاتتتتت پیره بعدشم عجوزه خودتی
نامجون:ا/ت دیگه خیلی داری سخت میگیری حالا یچیزی شده بهتره یه راهی پیدا کنیم
ا/ت:هوف ....افتادن رو زمین*
نامجون:ا/ت!
تهیونگ:ا/ت!
ا/ت:خدایا.....آخه این چه زندگیه ......یااااااااااااااااااااااا من ریدم تو همه چیززززززززززززززززززززززززززز
نامجون:بچه مردم از دست رفت
تهیونگ:از اولشم اینطوری بود
نامجون:از اولش؟
تهیونگ: از روز اول که اومده عمارت اینطوریه توجه نکن خنده *
نامجون:بامزست خنده*
ا/ت:یا من اینجا دارم نابود میشم اونوقت شما دوتا دیلاق اونجا وایسادین به چی میخندین؟
نامجون،تهیونگ:پوکیدن از خنده*
ا/ت:یاااااااا رو آب بخندیننننننننننن
چند ساعت بعد
ا/ت:بچه ...بچه ها این اطرافا گرگ اینا هست؟؟؟
تهیونگ:یه نمونش جلوته
ا/ت:هی منظورم گرگ وحشیه حیونای وحشی...شب شده
تهیونگ:میترسی؟؟وای وای دختر کوچولومون میترسه .خنده*
نامجون:ته اذیتش نکن ....نترس ا/ت ما اینجاییم
ا/ت:لبخند* ممنون نامجون ...بعدشم تهیونگ شی خودت از همه خطرناک تری نیاز نیست از بقیه بترسم
تهیونگ:تهیونگ شی؟؟ چطور از ته تبدیل به تهیونگ شی شد؟؟؟ اون که صدرصد همه باید بترسن از من
ا/ت:اولناز اول تهیونگ شی بود بعدشم خیلی خودتو دست بالا میگیریا کم بالا برو ممکنه سقوط جبران ناپذیری داشته باشی .
جلوتر رفت *
تهیونگ:خیلی وقته سقوط کردم .لبخند محو و با صدای آروم*
ا/ت:
همینطور که داشتم واسه خودم راه میرفتم یه چیزی با سرعت بهم حمده کرد فرصت واکنش نشون دادنو نداشتم چشمامو باز کردم جیغغغغغغغعغغغغغغغغغغغغغغغغعغغغغغعغغغغعغغغغغغغغغ*گرگگگگگگگگگگگ
تهیونگ ،نامجون:ا/تتتتتتتتتتتتتتتتتتت
تهیونگ:تبدیل به گرگینه شد حمله کرد سمت گرگا تعدادشون هر لحظه زیاد می شد
نامجون:تهههههههههه
تهیونگ :نامجون همونجور اونجا واینستا یکاری کن
۱۵.۳k
۲۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.