نفرت و عشق 🖤❤️ ¹⁰
«دید ا.ت»
فیلم تموم شد ولی خبری از شوگا نبود زنگ زدم بهش
+سلاامم خوبی؟ کجایی؟
_سلام خوبم پیش سوهو هستم داریم قدم میزنیم
+ ازش پرسیدی ؟
_ ها؟
+ گفتم ازش پرسیدی به لیسا بر میگرده حل کردی این موضوع رو
_ آها چیزه یادم رفت😁
+ خسته نباشی دلاور😐 بهش گفتی حل کردی بهم زنگ بزن بای
_ اوکی بای
لیسا بهم گفت چی شد
+ ها چیزه یادش رفته بهش بگه گفتم بهش گفت بهم زنگ بزنه یک اوهومی گفت و رفت آشپز خونه آب خورد
« یک ربع بعد»
یک ربعی گذشت ولی زنگ نزد چشمام داشت بسته میشد گوشیم زنگ خورد پریدم با شتاب رفتم پیش گوشیم جواب دادم
+ الووووو.( با داد)
_ گوشم درد گرفت الو سلام
+ کوفت و سلام یک ربعه چه کار میکنی
نویسنده: ا.ت جان یک ربعه یک ساعت نیست که شاید نتوانسته راضیش کنه (ها چیه فکر کردی نویسنده تو فیک نقش نداره اشتباه فکر کردی🤣)
+ تو ساکت باش نویسنده فقط بنویس
نویسنده: اوکی بابا من رفتم ادامه ایش
_ همان طور که نویسنده گفت فقط یک ربع بود حالا اینا ولش کن فکر میکنی چی شد؟
+ چی شدهههه
_ ببین آروم باش نزار لیسا بفهمه بعدش.....
ا.ت نزاشت حرف بزنه شوگا و وسط خرفش پرید و گفت
+ اول اینکه لیسا خوابه دوم اینکه سریع بوگووو
_ اوکی اوکی ببین سوهو راضی شده و میخواد از دل لیسا در بیاره خب
+ ......
_ بگو خب دیگه
+ خببببب
_ خب بعد تو به لیسا بگو بیا بریم بیرون رستورانی یک جایی بعد من آدرس را میفرستم تو لیسا بیاین اون جا
+ اوکی اوکی فقط کی بیایم
_ اوممممم خب الان که ساعت هفته ساعت ده اینجا باشین
+ اوکی بایی
_بای
رفتم تو اتاق لیسا خواب بوی هنوز رفتم بغل تخت نشستم آروم صداش کردم
+ لیسا خوشگل خانم بیدار شو
چند بار صداش کردن ولی نه آخر تعصباتی شدم محکم زدم بهش و گفتم
+ یا بیدارم شو دیگه خرس (باداد)
& زهر مار نمی بینی خوابم( خوابالو )
+ میبینم کوک نیستم اگه نمیدیدم چرا باید صدات کنم
& خب چرا صدام کردی
+ آها ویژه بلند شو بریم بیرون بچرخیم حوصله ام سر رفته
& از شوکا خبر نداری؟
+ اممم چیزه زنگ زد گفت فعلا داره با سوهو صحبت میکنه
& اوممم اوکی اگه میشه از روم پاشو من برم حاظر شم تو هم برو
+ ها او اوکی پاشدم من رفتم نخوابیا
& برووووو
+بای
خب خب جای مهمی تموم کردم
خمارییییی
ولی دارم پارت بعد را مینویسم
حیحی حیح حیح (مرضضض)
فیلم تموم شد ولی خبری از شوگا نبود زنگ زدم بهش
+سلاامم خوبی؟ کجایی؟
_سلام خوبم پیش سوهو هستم داریم قدم میزنیم
+ ازش پرسیدی ؟
_ ها؟
+ گفتم ازش پرسیدی به لیسا بر میگرده حل کردی این موضوع رو
_ آها چیزه یادم رفت😁
+ خسته نباشی دلاور😐 بهش گفتی حل کردی بهم زنگ بزن بای
_ اوکی بای
لیسا بهم گفت چی شد
+ ها چیزه یادش رفته بهش بگه گفتم بهش گفت بهم زنگ بزنه یک اوهومی گفت و رفت آشپز خونه آب خورد
« یک ربع بعد»
یک ربعی گذشت ولی زنگ نزد چشمام داشت بسته میشد گوشیم زنگ خورد پریدم با شتاب رفتم پیش گوشیم جواب دادم
+ الووووو.( با داد)
_ گوشم درد گرفت الو سلام
+ کوفت و سلام یک ربعه چه کار میکنی
نویسنده: ا.ت جان یک ربعه یک ساعت نیست که شاید نتوانسته راضیش کنه (ها چیه فکر کردی نویسنده تو فیک نقش نداره اشتباه فکر کردی🤣)
+ تو ساکت باش نویسنده فقط بنویس
نویسنده: اوکی بابا من رفتم ادامه ایش
_ همان طور که نویسنده گفت فقط یک ربع بود حالا اینا ولش کن فکر میکنی چی شد؟
+ چی شدهههه
_ ببین آروم باش نزار لیسا بفهمه بعدش.....
ا.ت نزاشت حرف بزنه شوگا و وسط خرفش پرید و گفت
+ اول اینکه لیسا خوابه دوم اینکه سریع بوگووو
_ اوکی اوکی ببین سوهو راضی شده و میخواد از دل لیسا در بیاره خب
+ ......
_ بگو خب دیگه
+ خببببب
_ خب بعد تو به لیسا بگو بیا بریم بیرون رستورانی یک جایی بعد من آدرس را میفرستم تو لیسا بیاین اون جا
+ اوکی اوکی فقط کی بیایم
_ اوممممم خب الان که ساعت هفته ساعت ده اینجا باشین
+ اوکی بایی
_بای
رفتم تو اتاق لیسا خواب بوی هنوز رفتم بغل تخت نشستم آروم صداش کردم
+ لیسا خوشگل خانم بیدار شو
چند بار صداش کردن ولی نه آخر تعصباتی شدم محکم زدم بهش و گفتم
+ یا بیدارم شو دیگه خرس (باداد)
& زهر مار نمی بینی خوابم( خوابالو )
+ میبینم کوک نیستم اگه نمیدیدم چرا باید صدات کنم
& خب چرا صدام کردی
+ آها ویژه بلند شو بریم بیرون بچرخیم حوصله ام سر رفته
& از شوکا خبر نداری؟
+ اممم چیزه زنگ زد گفت فعلا داره با سوهو صحبت میکنه
& اوممم اوکی اگه میشه از روم پاشو من برم حاظر شم تو هم برو
+ ها او اوکی پاشدم من رفتم نخوابیا
& برووووو
+بای
خب خب جای مهمی تموم کردم
خمارییییی
ولی دارم پارت بعد را مینویسم
حیحی حیح حیح (مرضضض)
۱۸.۳k
۲۷ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.