- تابستان به اشتیاق کودکانه می ماند ، به جسارت زمین ، به
- تابستان به اشتیاق کودکانه می ماند ، به جسارت زمین ، به سماجت آفتاب ، به برگ سبزینگی ، به رویش هزار باره ی گیاه. تابستان به صدای عبور آرام آب می ماند ، به آوای شبانه و جیرجیرک ها ، به وزش باد از میان برگ ها ، به سرخوشی کفشدوزک های شاپرک ها ، زنبورها ... تابستان ، به آغوش مادرانه می ماند ، گرم است و پناهنده ، سبز است و امیدبخش ، ژرف است و لطیف ... تابستان آرام است ، انگار دخترکی عروسک هاش را در گرمای یک بار بعد از ظهر داغ ، زیر سایه ی درخت نارون نشان می دهد ، چای ریخته و مادرش را به مهمترین کودکانه اش دعوت کرده است. همینقدر ساده همینقدر آرام ، همینقدر صمیمی ..... همینقدر خوب ....
۱.۲k
۰۲ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.