پارت هفتدهم.
پارت هفتدهم.
رئیس بدبخت شدیم، رئیس....
جونگ کوک: مث ادم حرف بزن ببینم چی شده.......
پ پ پل پلیساااا پلیسا.... پلیسا امارتو محاصره کردن.... رئیس حالا چیکار کنیم.....
جونگ کوک: وای نههههه......
رییس، مقاومت کنیم؟
جونگ کوک: نه، تسلیم میشیم.......
چ چیییی، رئیس رئیس.......
جونگ کوک: برو بیرون....
ولی رئیس........
جونگ کوک: گفتم برو بیروننننن........
جونگ کوک: سارا، مطمئنم منو میگیرن و من میوفتم زندان...... ولی وقتی من افتادم زندان تو خیلی زود باید از اینجا بری....... من نمیدونم به مدت چندسال تو زندان هستم ولی به هرحال تو باید از اینجا بری..... چون مطمئنم برادرم جیمین میاد و اینجا هرچی دختر هستو برمیداره واسه خودش.......... و تو نباید گیر جیمین بیوفتی..... عزیزم تو باید خیلی زود از اینجا بری......
سارا: و ولی ولی جونگ کوک هق هق هق........ من تا همیشه منتظرت میمونم....... پلیسا وقتی بفهمن تو مث بقیه زیاد برده نمیخریدی و نمیفروختی حتما جرمت کمتر میشه........ من مطمئنم تو زودی برمیگردی... هق هق.....
جونگ کوک: خیلی دوستت دارم عزیزم....... بوسه ای بر روی موهاش زدم و برای اخرین بار چهره ی پرمحبت رو یه دل سیر نگاه کردم، ولی خسته نمیشدم......
سارا: حدود چنددقیقه پیش، پلیسا جونگ کوکو بردن، من موندم و یه عالمه خاطرات که تو این چندماه باهاش داشتم...... هه.... ولی من من از اینجا نمیرم....... من منتظر جونگ کوک میمونم.......
جیمین: اوه که اینطور...... پس جونگ کوک لو رفت.... پلیسا بردنش... که اینطور...... خب پس تکلیف اون برده های داخل امارتش چی میشه.....
قربان اونطور که من شنیدم رئیس جئون مث قبل زیاد برده نداشت، فقط حدود دو یا سه تا....
جیمین: اینجور که نمیشه، یه نفر باید مراقب برده هاش باشه... هههههه.....
جیمین: امروز میریم امارت جونگ کوک.......
بله چشم قربان.......
حکم قاضی: در ساعت ۱۷:۴۵ در ماه ژانویه، و درسال ۲٠۲۲ مجرم جئون جونگ کوک به جرم خریداری و فروختن دختران به مدت ۲٠ سال زندان محکوم شده........
جونگ کوک: ههه، ینی قراره بیست سال اینجا باشم، با اینکه میتونستم این بیست سالو پیش بهترین کسم زندگی کنم..........
قاضی: جئون جونگ کوک ایا از کاری که کردید پشیمون هستید؟ درسته؟
جونگ کوک: همینطور داشتم به این بیست سال فک میکردم که قراره چی بشه و سارا چه اتفاقاتی واسش میوفته که با صدای قاضی به خودم اومدم.......... ها... نه اصلا پشیمون نیستم..... اصلا اصلا پشیمون نیستم.... اگه من اینکارارو نمیکردم ممکن بود معشوقمو پیدا نکنم.......
همه از حرفای جونگ کوک شوکه شده بودن و منظورش و نمیفهمیدن..................
سارا:................
رئیس بدبخت شدیم، رئیس....
جونگ کوک: مث ادم حرف بزن ببینم چی شده.......
پ پ پل پلیساااا پلیسا.... پلیسا امارتو محاصره کردن.... رئیس حالا چیکار کنیم.....
جونگ کوک: وای نههههه......
رییس، مقاومت کنیم؟
جونگ کوک: نه، تسلیم میشیم.......
چ چیییی، رئیس رئیس.......
جونگ کوک: برو بیرون....
ولی رئیس........
جونگ کوک: گفتم برو بیروننننن........
جونگ کوک: سارا، مطمئنم منو میگیرن و من میوفتم زندان...... ولی وقتی من افتادم زندان تو خیلی زود باید از اینجا بری....... من نمیدونم به مدت چندسال تو زندان هستم ولی به هرحال تو باید از اینجا بری..... چون مطمئنم برادرم جیمین میاد و اینجا هرچی دختر هستو برمیداره واسه خودش.......... و تو نباید گیر جیمین بیوفتی..... عزیزم تو باید خیلی زود از اینجا بری......
سارا: و ولی ولی جونگ کوک هق هق هق........ من تا همیشه منتظرت میمونم....... پلیسا وقتی بفهمن تو مث بقیه زیاد برده نمیخریدی و نمیفروختی حتما جرمت کمتر میشه........ من مطمئنم تو زودی برمیگردی... هق هق.....
جونگ کوک: خیلی دوستت دارم عزیزم....... بوسه ای بر روی موهاش زدم و برای اخرین بار چهره ی پرمحبت رو یه دل سیر نگاه کردم، ولی خسته نمیشدم......
سارا: حدود چنددقیقه پیش، پلیسا جونگ کوکو بردن، من موندم و یه عالمه خاطرات که تو این چندماه باهاش داشتم...... هه.... ولی من من از اینجا نمیرم....... من منتظر جونگ کوک میمونم.......
جیمین: اوه که اینطور...... پس جونگ کوک لو رفت.... پلیسا بردنش... که اینطور...... خب پس تکلیف اون برده های داخل امارتش چی میشه.....
قربان اونطور که من شنیدم رئیس جئون مث قبل زیاد برده نداشت، فقط حدود دو یا سه تا....
جیمین: اینجور که نمیشه، یه نفر باید مراقب برده هاش باشه... هههههه.....
جیمین: امروز میریم امارت جونگ کوک.......
بله چشم قربان.......
حکم قاضی: در ساعت ۱۷:۴۵ در ماه ژانویه، و درسال ۲٠۲۲ مجرم جئون جونگ کوک به جرم خریداری و فروختن دختران به مدت ۲٠ سال زندان محکوم شده........
جونگ کوک: ههه، ینی قراره بیست سال اینجا باشم، با اینکه میتونستم این بیست سالو پیش بهترین کسم زندگی کنم..........
قاضی: جئون جونگ کوک ایا از کاری که کردید پشیمون هستید؟ درسته؟
جونگ کوک: همینطور داشتم به این بیست سال فک میکردم که قراره چی بشه و سارا چه اتفاقاتی واسش میوفته که با صدای قاضی به خودم اومدم.......... ها... نه اصلا پشیمون نیستم..... اصلا اصلا پشیمون نیستم.... اگه من اینکارارو نمیکردم ممکن بود معشوقمو پیدا نکنم.......
همه از حرفای جونگ کوک شوکه شده بودن و منظورش و نمیفهمیدن..................
سارا:................
۱۴۱.۷k
۲۶ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.