دوست پسر روانی (۹)
شروع کردم به جمع کردن وسایلا
مدارکمو برداشتم چند دست لباس برداشتم که همشون مارک و برند های گرون بود یه جورایی تهیونگ یکی از بزرگ ترین مافیا های آسیا بود و قطعا بایدم پولدار میبود ولی حیف که خیلی ترسناکه و آدم کش هست خلاصه رفتم سمت کشو تا بقیه زیورآلات رو بردارم هر کدوم از اینا داستانی پشتشون بود اولی رو برداشتم(عکس دوم) اینو وقتی برام خرید که سه روز خونه نیومد که البته به خاطر کارش بود این خیلی منو ناراحت کرده بود بهش میخورد گرون باشه برداشتمش و گذاشتمش توی کوله پشتی گردنبند بعدی رو دیدم(عکس سوم)اینو برای وقتی برام خرید که عصبی و مست بود زد اینه رو شکست و یکی از شیشه های آینه باعث شد دستم زخم بشه گردنبند بعدی رو برداشتم (عکس چهارم) اینو برای وقتی بود که منو توی زیرزمین رها کرد با اینکه چند ساعت هم نشده بود ولی بازم باعث
ناراحتیم شده بود دستبند(اسلاید پنجم) رو برداشتم اینو برای وقتی بود که سرم داد زد حتی بیشتر از حد معمول بود عربده بود که حتی باعث شد من تا چند وقت حتی جرعت نزدیک شدن بهش رو هم نداشتم و رسیدم به آخرین
ست گردنبند و گوشواره (اسلاید ششم)فکر کنم تنها ستی بود که پشتش داستان غم انگیز نداشت این مال موقعی بود که تازه باهم آشنا شده بودیم و روز تولدم بهم هدیش داد راستش این تنها گردنبندی بود دوسش داشتم دلم نمی خواست اینو بفروشم پسر تصمیم گرفتم این یکی رو به عنوان یادگاری از این خونه ببرم ...
چند ساعت گذشت بقیه زیورآلات رو توی سایت ها فروختم و فقط لازم بود براشون بفرستمش که اونم به موقعش وقتی از این خونه رفتم بیرون براشون میفرستم
ساعت تقریبا ۴ بعد از ظهر شده بود چجوری واقعا نفهمیدم به هر حال من الان آماده بودم برای فرار لباسی مشکی پوشیده بود که زیاد جلوی دست و پام رو نگیره آخه باید از پنجری فرار میکردم و......
شرط :۵ لایک🍷✨
حمایت کنید🥃✨
عزیزان امروز امتحان عربی داشتم و هیچی نخونده بودم تا برای شما پارت بزارم ولی مثل اینکه دعای خیر شما پشت سرم بود خیلی خوب امتحان رو دادم البته اینکه تا صبح نخوابیدمم تأثیر داشت به هر حال امروز چند تا دیگه هم آپ میکنم لطفا چک کنید و حمایت یادتون نره واقعا وقتی میبینم حمایت کردین ذوق میکنم و سریع میرم پارت بعد رو میزارم دوستون دارم ماچ به کله تک تکتون❤️❤️✨
مدارکمو برداشتم چند دست لباس برداشتم که همشون مارک و برند های گرون بود یه جورایی تهیونگ یکی از بزرگ ترین مافیا های آسیا بود و قطعا بایدم پولدار میبود ولی حیف که خیلی ترسناکه و آدم کش هست خلاصه رفتم سمت کشو تا بقیه زیورآلات رو بردارم هر کدوم از اینا داستانی پشتشون بود اولی رو برداشتم(عکس دوم) اینو وقتی برام خرید که سه روز خونه نیومد که البته به خاطر کارش بود این خیلی منو ناراحت کرده بود بهش میخورد گرون باشه برداشتمش و گذاشتمش توی کوله پشتی گردنبند بعدی رو دیدم(عکس سوم)اینو برای وقتی برام خرید که عصبی و مست بود زد اینه رو شکست و یکی از شیشه های آینه باعث شد دستم زخم بشه گردنبند بعدی رو برداشتم (عکس چهارم) اینو برای وقتی بود که منو توی زیرزمین رها کرد با اینکه چند ساعت هم نشده بود ولی بازم باعث
ناراحتیم شده بود دستبند(اسلاید پنجم) رو برداشتم اینو برای وقتی بود که سرم داد زد حتی بیشتر از حد معمول بود عربده بود که حتی باعث شد من تا چند وقت حتی جرعت نزدیک شدن بهش رو هم نداشتم و رسیدم به آخرین
ست گردنبند و گوشواره (اسلاید ششم)فکر کنم تنها ستی بود که پشتش داستان غم انگیز نداشت این مال موقعی بود که تازه باهم آشنا شده بودیم و روز تولدم بهم هدیش داد راستش این تنها گردنبندی بود دوسش داشتم دلم نمی خواست اینو بفروشم پسر تصمیم گرفتم این یکی رو به عنوان یادگاری از این خونه ببرم ...
چند ساعت گذشت بقیه زیورآلات رو توی سایت ها فروختم و فقط لازم بود براشون بفرستمش که اونم به موقعش وقتی از این خونه رفتم بیرون براشون میفرستم
ساعت تقریبا ۴ بعد از ظهر شده بود چجوری واقعا نفهمیدم به هر حال من الان آماده بودم برای فرار لباسی مشکی پوشیده بود که زیاد جلوی دست و پام رو نگیره آخه باید از پنجری فرار میکردم و......
شرط :۵ لایک🍷✨
حمایت کنید🥃✨
عزیزان امروز امتحان عربی داشتم و هیچی نخونده بودم تا برای شما پارت بزارم ولی مثل اینکه دعای خیر شما پشت سرم بود خیلی خوب امتحان رو دادم البته اینکه تا صبح نخوابیدمم تأثیر داشت به هر حال امروز چند تا دیگه هم آپ میکنم لطفا چک کنید و حمایت یادتون نره واقعا وقتی میبینم حمایت کردین ذوق میکنم و سریع میرم پارت بعد رو میزارم دوستون دارم ماچ به کله تک تکتون❤️❤️✨
۱.۳k
۰۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.