دوست پسر مافیای من پارت ۲۲=
دوست پسر مافیای من پارت ۲۲=
از زبان کوک
بعد از اینکه میسو رو گذاشتم رفتم سمت دارک وب توی این یکسال من خیلی بزرگ تر و قدرتمند تر شدم همینطور خطرناک تر تنها کسی ک توی این دنیا از من نمیترسه میسو هستش
&:ارباب مین رو چیکار کنیم اعتراف نمیکنه
=:همون کاری ک باید باهاش بکنی رو انجام بده(جدی و سرد)
&:اطاعت ارباب
*لیموزین کوک وایساد و بادیگارد ها درو باز کرد و کوک از ماشین خارج شد و به سمت دارک وب قدم برداشت
=:جانگ امروز همه ی کسایی ک برای مین کار میکنن رو بیار اینجا ازشون اعتراف بگیر اگر جوابی هم نمیدادن خلاصشون کن
&:چشم ارباب
از زبان میسو
رفتم توی عمارت در زدم رفتم تو مینسو رو بقل کردم
+:چطوریی عروس خانم ؟
_:عالی عروس خانم بعدی 😂
+:😂😂
_:بدو بیا بریم بالا کار هارو انجام بدیم
+:باشه کوک هم گفتش ک زود میاد دنبالم
_:اهه تو هم با این دوست پسرت سرویسمون کرده
+:وااا به این خوبی راستی تهیونگ کجاست
_:رفته گفتش یک سری کار داره انجام بده
(نکته؛تهیونگ ک قبلا دست راست کوک بود دیگ به کمک کوک واسه ی خودش یک باند زد و روز به روز قدرتمند تر شد البته نه به قدرتمندی کوک سال ها هم تلاشمیکرد به مقام کوک نمیرسید ولی کوک و ته خیلی باهم صمیمی هستن )
پرش زمانی به ساعت ۹ شب
_:مرسی عشقم خیلی زحمت کشیدی
+:خواهش عروس خانم توام همینطور استراحت کن ک فردا شب سختی رو داری (خنده)😂
_:خفهه شو بیشعور تو ک از منم بدتری هرشب شب هات سخته
+:دهنتوو ببند کثاافتتتتت
_:(درحال پاره شدن)🤣🤣🤣
+:من رفتم بای
_:باشه بای
*همو بغل کردن میسو از عمارت خارج شد و سوار لیموزین کوک شد
+:سلام عشقم
=:سلام جیگرم
بعدش به میسو اشاره کردم ک بیاد روی پاهام بشینه
+:نه راحتم همینجوری
=:بدو بیا زوددد(جدی)
+:باشه
رفتم نشستم روی پاش ک من رو تنظیم کرد روی دیکش و واردم کرد(بقیه اش اسماته با ذهن منحرف خودتون😂)
[بقیه پارت هارو هم فردا میزارم لایک کنیددد💜]
از زبان کوک
بعد از اینکه میسو رو گذاشتم رفتم سمت دارک وب توی این یکسال من خیلی بزرگ تر و قدرتمند تر شدم همینطور خطرناک تر تنها کسی ک توی این دنیا از من نمیترسه میسو هستش
&:ارباب مین رو چیکار کنیم اعتراف نمیکنه
=:همون کاری ک باید باهاش بکنی رو انجام بده(جدی و سرد)
&:اطاعت ارباب
*لیموزین کوک وایساد و بادیگارد ها درو باز کرد و کوک از ماشین خارج شد و به سمت دارک وب قدم برداشت
=:جانگ امروز همه ی کسایی ک برای مین کار میکنن رو بیار اینجا ازشون اعتراف بگیر اگر جوابی هم نمیدادن خلاصشون کن
&:چشم ارباب
از زبان میسو
رفتم توی عمارت در زدم رفتم تو مینسو رو بقل کردم
+:چطوریی عروس خانم ؟
_:عالی عروس خانم بعدی 😂
+:😂😂
_:بدو بیا بریم بالا کار هارو انجام بدیم
+:باشه کوک هم گفتش ک زود میاد دنبالم
_:اهه تو هم با این دوست پسرت سرویسمون کرده
+:وااا به این خوبی راستی تهیونگ کجاست
_:رفته گفتش یک سری کار داره انجام بده
(نکته؛تهیونگ ک قبلا دست راست کوک بود دیگ به کمک کوک واسه ی خودش یک باند زد و روز به روز قدرتمند تر شد البته نه به قدرتمندی کوک سال ها هم تلاشمیکرد به مقام کوک نمیرسید ولی کوک و ته خیلی باهم صمیمی هستن )
پرش زمانی به ساعت ۹ شب
_:مرسی عشقم خیلی زحمت کشیدی
+:خواهش عروس خانم توام همینطور استراحت کن ک فردا شب سختی رو داری (خنده)😂
_:خفهه شو بیشعور تو ک از منم بدتری هرشب شب هات سخته
+:دهنتوو ببند کثاافتتتتت
_:(درحال پاره شدن)🤣🤣🤣
+:من رفتم بای
_:باشه بای
*همو بغل کردن میسو از عمارت خارج شد و سوار لیموزین کوک شد
+:سلام عشقم
=:سلام جیگرم
بعدش به میسو اشاره کردم ک بیاد روی پاهام بشینه
+:نه راحتم همینجوری
=:بدو بیا زوددد(جدی)
+:باشه
رفتم نشستم روی پاش ک من رو تنظیم کرد روی دیکش و واردم کرد(بقیه اش اسماته با ذهن منحرف خودتون😂)
[بقیه پارت هارو هم فردا میزارم لایک کنیددد💜]
۲۰.۲k
۲۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.