پارت⁹
سوار شدم تمام مدتی ک توی ماشین بودیم چیزی نگفیم ک رسیدیم و پیاده شدیم دخترا منو کشیدن تو حیاط
÷هییییس ی چیزی دخترا(اروم )
×+چیه(اروم)
÷چون ک مسابقه رو ما بردیم بیاین جشن بگیریم
+خب با پسرا هماهنگ کردی؟
÷هیییییسسسس نههههه نباید بفهمن چون قراره بریم بار
+چییییی
×یسس
÷عاره میریم بار و لطفاااا ب پسرا نگین چون اجازه نمیدن
+اوک
×حله
÷خب بهشون میگیم میریم پارک
×+اوک
.
.
÷پسراااا
&$-بله
÷ما داریم میریم پارک سر ساعت ۹ برمیگردیم
&من برسونمتون؟
÷×+ نه نههههه
&باوش
×خودمون نیریم فقد خبر دادیم
$باشه ولی هانا ی دیقه گوشیتو بده
هانا گوشیشو داد و کوک برنامه مپ رو فعال کرد و لینکش رو برای خودش هم فرساد ولی هانا نمدونس کوک چیکار میکنه و دخترا رفتن بار
ساعت ۸ بود تازه رسیده بودن
ویو یوری
تقریبا نیم ساعت از اومدنمون گذش و دخترا کامل مست کرده بودن هردو ی جا رو هم افتاده بودن و داشتن خاب هفت پادشاه رو میدیدن
ویو راوی
بعد ربع ساعت یوری هم مست بود و ی پسر خيلي جذاب البته از نظر یوری اومد و بهش درخاس رقص داد یوری هم از اونجایی ک چیزی نمیفهمید قبول کرد
(بریم پیش پسرا)
&میگم ساعت ۹ عه ها
$خب؟
&چرد دخترا نمیان
$چمدونم....عااا راستی من برای گوشی هانا مپو روشن کردم
&خب ببین کجان
$بابا پارکن دیگه بزار اگ ی ربع دیگه نیومدن نگا میکنم
-عاااا ولی باید میومدن اون گوشیو بده من
کوک و شوگا سر ی گوشی دعوا میکردن ک شوگا گوشیو گرف و اون لینک رو باز کرد
-عاه بفرما ...خانوما رفتن بارررر
&$چیییییییییییییییییی!؟
-دروغ گفتن ولی من نگرانم بریم دنبالشون
&عاره بریم
پسرا حرکت کردن ب سمت بار و رسیدن و با هر سرعتی ک میتونستن خودشونو ب دخترا رسوندن
&میهیییی
$ه..هاناااا
-یااااا خره ب چ جرعتی نزدیک دوص دختر من میشی هااااا
=این دختره مال منه
-گمشو بابااا
پسره میخاس حمله کنه ک پسرا و شوگا کتکش میزدن و بعد از تمام شدن کارشون پسرا دخترا رو براید استایل بغل کردن و ب سمت ماشین رفتن
شوگا یوری رو سفت بغل کرده بود
ک ب پایگاه رسیدن و هرکی ب همراه دوص دختر خودش ب سمت اتاقاشون رفتن و ب سختی دخترا رو بیدار کردن تا لباساشونو عوض کنن...و بعد همه خابیدن
...
شرط برای پارت بعد:۱۵ لایک...۵ کامنت
÷هییییس ی چیزی دخترا(اروم )
×+چیه(اروم)
÷چون ک مسابقه رو ما بردیم بیاین جشن بگیریم
+خب با پسرا هماهنگ کردی؟
÷هیییییسسسس نههههه نباید بفهمن چون قراره بریم بار
+چییییی
×یسس
÷عاره میریم بار و لطفاااا ب پسرا نگین چون اجازه نمیدن
+اوک
×حله
÷خب بهشون میگیم میریم پارک
×+اوک
.
.
÷پسراااا
&$-بله
÷ما داریم میریم پارک سر ساعت ۹ برمیگردیم
&من برسونمتون؟
÷×+ نه نههههه
&باوش
×خودمون نیریم فقد خبر دادیم
$باشه ولی هانا ی دیقه گوشیتو بده
هانا گوشیشو داد و کوک برنامه مپ رو فعال کرد و لینکش رو برای خودش هم فرساد ولی هانا نمدونس کوک چیکار میکنه و دخترا رفتن بار
ساعت ۸ بود تازه رسیده بودن
ویو یوری
تقریبا نیم ساعت از اومدنمون گذش و دخترا کامل مست کرده بودن هردو ی جا رو هم افتاده بودن و داشتن خاب هفت پادشاه رو میدیدن
ویو راوی
بعد ربع ساعت یوری هم مست بود و ی پسر خيلي جذاب البته از نظر یوری اومد و بهش درخاس رقص داد یوری هم از اونجایی ک چیزی نمیفهمید قبول کرد
(بریم پیش پسرا)
&میگم ساعت ۹ عه ها
$خب؟
&چرد دخترا نمیان
$چمدونم....عااا راستی من برای گوشی هانا مپو روشن کردم
&خب ببین کجان
$بابا پارکن دیگه بزار اگ ی ربع دیگه نیومدن نگا میکنم
-عاااا ولی باید میومدن اون گوشیو بده من
کوک و شوگا سر ی گوشی دعوا میکردن ک شوگا گوشیو گرف و اون لینک رو باز کرد
-عاه بفرما ...خانوما رفتن بارررر
&$چیییییییییییییییییی!؟
-دروغ گفتن ولی من نگرانم بریم دنبالشون
&عاره بریم
پسرا حرکت کردن ب سمت بار و رسیدن و با هر سرعتی ک میتونستن خودشونو ب دخترا رسوندن
&میهیییی
$ه..هاناااا
-یااااا خره ب چ جرعتی نزدیک دوص دختر من میشی هااااا
=این دختره مال منه
-گمشو بابااا
پسره میخاس حمله کنه ک پسرا و شوگا کتکش میزدن و بعد از تمام شدن کارشون پسرا دخترا رو براید استایل بغل کردن و ب سمت ماشین رفتن
شوگا یوری رو سفت بغل کرده بود
ک ب پایگاه رسیدن و هرکی ب همراه دوص دختر خودش ب سمت اتاقاشون رفتن و ب سختی دخترا رو بیدار کردن تا لباساشونو عوض کنن...و بعد همه خابیدن
...
شرط برای پارت بعد:۱۵ لایک...۵ کامنت
۱۱.۶k
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.