fake kook part*24
ا.ت
بلیط گرفتم و برگشتم کره
یک هفته بعد
ا.ت
تو بیمارستان بودم
ا.ت: نفر بعد
کوک: سلام
ا.ت: تو اینجا چیکار میکنی
کوک: بازم میخوای بیرونم کنی
ا.ت: خب چته
کوک: دلم میخوادت
ا.ت: چی 😳
کوک: دوست دارم ا.ت
ا.ت: چیزی شده
کوک: بعد از اینکه میسو فهمید بچه مرده سریع ازم طلاق گرفت الان میخوام باتو باشم
ا.ت: زنتو طلاق دادی میخوای با من باشی
کوک: عزیزم
ا.ت: مرض
کوک: گوش بده منو به زور مجبور کردن باهاش ازدواج کنم چون از خانواده مافیا بود برای صلحشون مجبور کردن ما باهم ازدواج کنیم بعد مارو فرستادن مالزی اونجا زندگی کنیم ولی من بازم اونجا بفکرت بودم برات کلی پیام دادم
ا.ت: اون شماره من که خراب شد
کوک: ا.ت عزیزم من خیلی دوست دارم
ا.ت:الان داری مسخرم میکنی
کوک: باید بدیدی که وقتی دیدمت چه حس خوبی داشتم ا.ت من بدون تو نمیتونم زندگی کنم
ا.ت: به هانی گفتم
کوک: که چی
ا.ت: که دوست داشتم
کوک: نداری الان
ا.ت: خب
کوک: ا.ت عزیزم بدون که واقعا دوست دارم راست میگم بخدا دروغ نیست
ا.ت:کوک اذیتم نکن
کوک: دارم بهت راست میگم
ا.ت:کوک
کوک: جانم حاضری دوباره باهام قرار بزاری
ا.ت:نمیدونم
کوک یک دفعه غش کرد
ا.ت: چیشد کوک خوبی خانم منشی
منشی: بله
ا.ت:بیا کمک
جونگکوک گذاشتیم رو تخت بیمارستان یه سرم هم بهش وصل کردیم
ا.ت: کوک ترو خدا بیدار شو😭
کوک: عزیزم من خوبم
#کوک
#فیک
#سناریو
#فیک_بی_تی_اس
بلیط گرفتم و برگشتم کره
یک هفته بعد
ا.ت
تو بیمارستان بودم
ا.ت: نفر بعد
کوک: سلام
ا.ت: تو اینجا چیکار میکنی
کوک: بازم میخوای بیرونم کنی
ا.ت: خب چته
کوک: دلم میخوادت
ا.ت: چی 😳
کوک: دوست دارم ا.ت
ا.ت: چیزی شده
کوک: بعد از اینکه میسو فهمید بچه مرده سریع ازم طلاق گرفت الان میخوام باتو باشم
ا.ت: زنتو طلاق دادی میخوای با من باشی
کوک: عزیزم
ا.ت: مرض
کوک: گوش بده منو به زور مجبور کردن باهاش ازدواج کنم چون از خانواده مافیا بود برای صلحشون مجبور کردن ما باهم ازدواج کنیم بعد مارو فرستادن مالزی اونجا زندگی کنیم ولی من بازم اونجا بفکرت بودم برات کلی پیام دادم
ا.ت: اون شماره من که خراب شد
کوک: ا.ت عزیزم من خیلی دوست دارم
ا.ت:الان داری مسخرم میکنی
کوک: باید بدیدی که وقتی دیدمت چه حس خوبی داشتم ا.ت من بدون تو نمیتونم زندگی کنم
ا.ت: به هانی گفتم
کوک: که چی
ا.ت: که دوست داشتم
کوک: نداری الان
ا.ت: خب
کوک: ا.ت عزیزم بدون که واقعا دوست دارم راست میگم بخدا دروغ نیست
ا.ت:کوک اذیتم نکن
کوک: دارم بهت راست میگم
ا.ت:کوک
کوک: جانم حاضری دوباره باهام قرار بزاری
ا.ت:نمیدونم
کوک یک دفعه غش کرد
ا.ت: چیشد کوک خوبی خانم منشی
منشی: بله
ا.ت:بیا کمک
جونگکوک گذاشتیم رو تخت بیمارستان یه سرم هم بهش وصل کردیم
ا.ت: کوک ترو خدا بیدار شو😭
کوک: عزیزم من خوبم
#کوک
#فیک
#سناریو
#فیک_بی_تی_اس
۱۸.۹k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.