پرنسس اسلایترین
#پرنسس_اسلایترین
#part13
اروم اروم چشامو باز کردم همه جا تار بود داشتم یه صداهایی اروم میشنیدم صداها رفته رفته بلند تر میشدن چشامم میدیدن به خودم اومدم دیدم بازم تو چالم یهو شنیدم که همه میگن ماری، ماریانا اروم از جام بلند شدم داد زدم اهااای اینجاام.... من اینجام
هرماینی اومد بالای چاه منو دید رو به بقیه:
پیداش کرپم اینجااس بیاین
رو به من:
حالت خوبه، خوبی؟
: اره خوبم فقط منو از اینجا ببرین بیرون
همه اومدن بالای چاه
هاگرید، پرفسور مکگوناگال، پرفسور دامبلدور و همه بچه ها
پدر با چوب دستیش منو از چاه کشید بیرون همه دورم جمع شدن
خوبی، خوبی، حالت خوبه
منم بد جوری درد داشتم مچ دستم شکسته بود زانومم زخمی شده
نمیتونستم راه برم هاگرید بغلم کرد رفتیم پیش مادام سوزی، دکتر هاگوارتز با هزار تا حرکت چوب دستیو وسایلو گیاه زخم پامو پانسمان کرد اماده شد که دستمو هم خوب کنه اما جون شکسته بود درد خییلی زیادی داشت بهم گفت:دخترم نفس بکش چیزی نیس فقط یه کوچولو درد داره چوب دستی و تکون داد گفت پیکیمارورا دستم چند بار محکم پیچ خورد جیغ زدم از درد به خودم پیچیدم و گریم گرفت و جیغ زدم دستم شکستگیش خوب شد اما بازم خیلی درد میکرد یه دستمال سفید بست روش
اروم اروم قدم برداشتم سمت اتاق خودم پاهام هنوزم خوب نشده بود یهو افتادم زمین اخی کشیدم.....
#part13
اروم اروم چشامو باز کردم همه جا تار بود داشتم یه صداهایی اروم میشنیدم صداها رفته رفته بلند تر میشدن چشامم میدیدن به خودم اومدم دیدم بازم تو چالم یهو شنیدم که همه میگن ماری، ماریانا اروم از جام بلند شدم داد زدم اهااای اینجاام.... من اینجام
هرماینی اومد بالای چاه منو دید رو به بقیه:
پیداش کرپم اینجااس بیاین
رو به من:
حالت خوبه، خوبی؟
: اره خوبم فقط منو از اینجا ببرین بیرون
همه اومدن بالای چاه
هاگرید، پرفسور مکگوناگال، پرفسور دامبلدور و همه بچه ها
پدر با چوب دستیش منو از چاه کشید بیرون همه دورم جمع شدن
خوبی، خوبی، حالت خوبه
منم بد جوری درد داشتم مچ دستم شکسته بود زانومم زخمی شده
نمیتونستم راه برم هاگرید بغلم کرد رفتیم پیش مادام سوزی، دکتر هاگوارتز با هزار تا حرکت چوب دستیو وسایلو گیاه زخم پامو پانسمان کرد اماده شد که دستمو هم خوب کنه اما جون شکسته بود درد خییلی زیادی داشت بهم گفت:دخترم نفس بکش چیزی نیس فقط یه کوچولو درد داره چوب دستی و تکون داد گفت پیکیمارورا دستم چند بار محکم پیچ خورد جیغ زدم از درد به خودم پیچیدم و گریم گرفت و جیغ زدم دستم شکستگیش خوب شد اما بازم خیلی درد میکرد یه دستمال سفید بست روش
اروم اروم قدم برداشتم سمت اتاق خودم پاهام هنوزم خوب نشده بود یهو افتادم زمین اخی کشیدم.....
۴.۰k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.