مافیای خطرناک من (20)p
پارت 20 مافییا خطرناک من :
ا/ت: به سمت شواگ حرکت کردم
ا/ت: نزدیک تر شدم
ا/ت: اممم خب بریم؟ (اروم سرشو هم پایین انداخته بود)
شوگا: نزدیکش شدم من شستم چونشو بالا گرفتم
شوگا: بریم پرنسسم
ا/ت: نگاه ریزی به شوگا انداختم داشت به سمت در میرفت اون به من گفت پرنسسم؟
اجوما: اومد پیش ا/ت و بهش گفت
اجوما: عزیزم ا/ت اگه چیزی شد میتونی بهم زنگ بزنی باشه ؟
ا/ت: نه اخه لجوما چرا چیزی بشه ؟
اجوما: نمیدونم اگه خواست بزنتت یا هرچی بهم بگو
ا/ت: نه اجوما نگارن نباشید چررا این کارو کنه باهام خوبه که
اجوما: سرشو پایین انداخت رو رفت باشه ا/ت هرچی صلاح میدونی
ا/ت: رفتم بیرون اخیی بعد مدت ها یه نفسی تازه کردم البته من تو خونه موندنو ترجیح میدم شوگارو دیدم سمت یه ماشین مشکی هست به در تکیه داده و داره به من نگاه میکنه
ا/ت: رفتم سمتش : بریم ؟ (اروم)
شوگا: درو واسش واز کردم که سوار شه
ا/ت : وایی خدا چه جلتنمهه سوار شدم اونم سوار شد همین طور داشت رانندگی می کرد سرعتش رو 100 90 بود هی داشت تنترش میکرد مگه مسابقس؟
ا/ت: تو ماشین بیرون از پنجره به مغازه های بیرون و تابلو ها نگاه می کردم به شیشه پنجره تکیه دام و نگاهمو به بیرون دوختم چشام برق می زد خیلی خوشگل بودد
شوگا: دیدم داره نگاه بیرون میکنه نگاهی بهش انداختم وقتی دیدمش سرعت ماشینو کم کردم
ا/ت: دیدم سرعت ماشین کم شدزیر چشمی نگاه کردم دیدم اونم داره به من نگاه میکنه
ا/ت: همون طور که به بیرون نگا می کردم گفتم : میگم شوگا میشه برام عروسک بخری ؟البته اگه زحمتت نمیشه
شوگا: بچه ای ؟
ا/ت: با این حرفش بغشم گرفت : نه خب من شبا بدون عروسک خوابم نمیبره باید یه چیزی باشه که بغلش کنم خب
شوگا: بجاش منو بغلش کن تو خواب ( راتش می خوام بدونم ری اکشن اون به این حرف چیه)
ا/ت: نه من عروسک می خوام
شوگا: لجباز باهش برات میخرم
ا/ت: واقعا مرسی اینقدر خوشحال بودم که یه بوسه رو لوپش گذاشتم
ا/ت: اه تا به خودم اومدم دیدم بوسیدمش ببخشید ..
ا/ت: به سمت شواگ حرکت کردم
ا/ت: نزدیک تر شدم
ا/ت: اممم خب بریم؟ (اروم سرشو هم پایین انداخته بود)
شوگا: نزدیکش شدم من شستم چونشو بالا گرفتم
شوگا: بریم پرنسسم
ا/ت: نگاه ریزی به شوگا انداختم داشت به سمت در میرفت اون به من گفت پرنسسم؟
اجوما: اومد پیش ا/ت و بهش گفت
اجوما: عزیزم ا/ت اگه چیزی شد میتونی بهم زنگ بزنی باشه ؟
ا/ت: نه اخه لجوما چرا چیزی بشه ؟
اجوما: نمیدونم اگه خواست بزنتت یا هرچی بهم بگو
ا/ت: نه اجوما نگارن نباشید چررا این کارو کنه باهام خوبه که
اجوما: سرشو پایین انداخت رو رفت باشه ا/ت هرچی صلاح میدونی
ا/ت: رفتم بیرون اخیی بعد مدت ها یه نفسی تازه کردم البته من تو خونه موندنو ترجیح میدم شوگارو دیدم سمت یه ماشین مشکی هست به در تکیه داده و داره به من نگاه میکنه
ا/ت: رفتم سمتش : بریم ؟ (اروم)
شوگا: درو واسش واز کردم که سوار شه
ا/ت : وایی خدا چه جلتنمهه سوار شدم اونم سوار شد همین طور داشت رانندگی می کرد سرعتش رو 100 90 بود هی داشت تنترش میکرد مگه مسابقس؟
ا/ت: تو ماشین بیرون از پنجره به مغازه های بیرون و تابلو ها نگاه می کردم به شیشه پنجره تکیه دام و نگاهمو به بیرون دوختم چشام برق می زد خیلی خوشگل بودد
شوگا: دیدم داره نگاه بیرون میکنه نگاهی بهش انداختم وقتی دیدمش سرعت ماشینو کم کردم
ا/ت: دیدم سرعت ماشین کم شدزیر چشمی نگاه کردم دیدم اونم داره به من نگاه میکنه
ا/ت: همون طور که به بیرون نگا می کردم گفتم : میگم شوگا میشه برام عروسک بخری ؟البته اگه زحمتت نمیشه
شوگا: بچه ای ؟
ا/ت: با این حرفش بغشم گرفت : نه خب من شبا بدون عروسک خوابم نمیبره باید یه چیزی باشه که بغلش کنم خب
شوگا: بجاش منو بغلش کن تو خواب ( راتش می خوام بدونم ری اکشن اون به این حرف چیه)
ا/ت: نه من عروسک می خوام
شوگا: لجباز باهش برات میخرم
ا/ت: واقعا مرسی اینقدر خوشحال بودم که یه بوسه رو لوپش گذاشتم
ا/ت: اه تا به خودم اومدم دیدم بوسیدمش ببخشید ..
۱۴.۰k
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.