درخواستی
#درخواستی
پارت²
ویو جیمین
داشتم از پنجره ماشینو نگاه میکردم که دیدم ا٫ت از ماشین پیاده شد..چی؟!اینجا چه خبره؟!این دیگه کیه؟!ا٫ت خودش ماشین داره پس ماشینش کجاس؟چرا این اوردش خونه؟ (به شدت عصبی)
سریع رفتم بیرون ولی به ماشینه نرسیدم داشت دور میشد برگشتم سمت ا٫ت:
+سلا....
(نزاشتم حرفشو کامل کنه محکم دستشو گرفتم و کشیدمش سمت خونه)
+آخخخ...جیمین دستم...آیی جیمین آروم تر چته آخه؟
_خفه شو(عصبی و حرصی)
در خونه رو باز کردم و هولش دادم داخل
_برو تو ببینم(عصبی و یکم بلند)
+جیمین چیشده؟چرا باهام اینجوری رفتار میکنی؟
_این عوضی کی بود؟ها؟!(با داد)
+جیمین آروم باش توضیح میدم
_توضیح؟!توضیح؟!(با داد و حرصی دستشو تو موهاش میکشه)بهتره دلیل قانع کنندهای داشته باشی غیر از این اصلا اتفاق خوبی نمیوفته خانم پارک(خیلی عصبی)
+اول بیا بشین
رفتم نشستم روی کاناپه
_نشستم بهتره زودتر قانعم کنی تا کنترلمو از دست ندادم(سعی داره خودشو کنترل کنه و آروم باشه ولی هنوز به شدت عصبیه)
+خب ببین..کارم تموم شد خواستم بیام خونه اما هر کاری کردم ماشین روشن نشد همون موقع رئیسم داشت میرفت خونه وقتی دید ماشینم خراب شده لطف کرد و رسوندم
_لطف کرد؟!ا٫ت منو دیوونه نکن پس من اینجا چیکارم؟!هاا؟!چرا بهم زنگ نزدی بگی بیام دنبالت؟!جواب منو بده؟!(با داد)
+خب..ا..اون موقع به ذهنم نرسید رئیسم خیلی اصرار کرد منم قبول کردم(آروم و یکم ترسیده)
_(رفتم جلو و با انگشتم به پیشونیش ضربه زدم)
_پس از این به بعد عقلتو به کار بنداز فهمیدی؟(ترسناک)
+(فقط سرمو به معنی آره تکوند دادم)
_نشنیدم(داد)
+(از دادی که زد ترسیدم)
+آ..آره فهمیدم(با ترس)
_چرا جواب تماسامو نمیدادی؟(آروم و ترسناک)
+م..مگه زنگ زدی؟
_(رفتم سمت کیفش و گوشیشو برداشتم گرفتم جلو صورتش)
_پس اینا چین؟(آروم و ترسناک)
+(¹³تا تماس بی پاسخ از طرف موچی🐥)
+گ..گوشیم سایلنت بود نشنیدم
_من واست گوشی گرفتم تا هر موقع بهت زنگ زدم جواب بدی بعد تو میگی گوشیت سایلنت بود تازه با یه مرد هم برمیگردی خونه..واسه من اصلا قابل قبول نیست(حرصی و ترسناک)
_(واقعا خیلی عصبی بودم میدونستم اگر یکم دیگه این بحث کش پیدا کنه کنترلمو از دست میدادم پس سعی کردم از ا٫ت دور بشم)
_برو تو اتاق نمیخوام جلو چشمام باشی(عصبی)
+ولی.....
_گفتم برو(داد)(با دادی که زدم دویید رفت تو اتاق)
رفتم تو تراس هوا بخورم برای اینکه آروم تر بشم یه سیگار برداشتم و روشنش کردم
چند دقیقه ای تو تراس بودم سیگارم به تهش رسیده بود ته موندشو انداختم و رفتم تو یکی دیگه از اتاقا دور از ا٫ته خوابیدم)
پایان فلش بک:
ویو ا٫ت:
امروز رئیسم قرارداد خیلی مهمی داشت و بخاطر اینکه من منشیش بودم باید منم تو جلسه باشم اما اگر جیمین بفهمه قطعا نمیزاره برم پس
ادامه دارد
پارت²
ویو جیمین
داشتم از پنجره ماشینو نگاه میکردم که دیدم ا٫ت از ماشین پیاده شد..چی؟!اینجا چه خبره؟!این دیگه کیه؟!ا٫ت خودش ماشین داره پس ماشینش کجاس؟چرا این اوردش خونه؟ (به شدت عصبی)
سریع رفتم بیرون ولی به ماشینه نرسیدم داشت دور میشد برگشتم سمت ا٫ت:
+سلا....
(نزاشتم حرفشو کامل کنه محکم دستشو گرفتم و کشیدمش سمت خونه)
+آخخخ...جیمین دستم...آیی جیمین آروم تر چته آخه؟
_خفه شو(عصبی و حرصی)
در خونه رو باز کردم و هولش دادم داخل
_برو تو ببینم(عصبی و یکم بلند)
+جیمین چیشده؟چرا باهام اینجوری رفتار میکنی؟
_این عوضی کی بود؟ها؟!(با داد)
+جیمین آروم باش توضیح میدم
_توضیح؟!توضیح؟!(با داد و حرصی دستشو تو موهاش میکشه)بهتره دلیل قانع کنندهای داشته باشی غیر از این اصلا اتفاق خوبی نمیوفته خانم پارک(خیلی عصبی)
+اول بیا بشین
رفتم نشستم روی کاناپه
_نشستم بهتره زودتر قانعم کنی تا کنترلمو از دست ندادم(سعی داره خودشو کنترل کنه و آروم باشه ولی هنوز به شدت عصبیه)
+خب ببین..کارم تموم شد خواستم بیام خونه اما هر کاری کردم ماشین روشن نشد همون موقع رئیسم داشت میرفت خونه وقتی دید ماشینم خراب شده لطف کرد و رسوندم
_لطف کرد؟!ا٫ت منو دیوونه نکن پس من اینجا چیکارم؟!هاا؟!چرا بهم زنگ نزدی بگی بیام دنبالت؟!جواب منو بده؟!(با داد)
+خب..ا..اون موقع به ذهنم نرسید رئیسم خیلی اصرار کرد منم قبول کردم(آروم و یکم ترسیده)
_(رفتم جلو و با انگشتم به پیشونیش ضربه زدم)
_پس از این به بعد عقلتو به کار بنداز فهمیدی؟(ترسناک)
+(فقط سرمو به معنی آره تکوند دادم)
_نشنیدم(داد)
+(از دادی که زد ترسیدم)
+آ..آره فهمیدم(با ترس)
_چرا جواب تماسامو نمیدادی؟(آروم و ترسناک)
+م..مگه زنگ زدی؟
_(رفتم سمت کیفش و گوشیشو برداشتم گرفتم جلو صورتش)
_پس اینا چین؟(آروم و ترسناک)
+(¹³تا تماس بی پاسخ از طرف موچی🐥)
+گ..گوشیم سایلنت بود نشنیدم
_من واست گوشی گرفتم تا هر موقع بهت زنگ زدم جواب بدی بعد تو میگی گوشیت سایلنت بود تازه با یه مرد هم برمیگردی خونه..واسه من اصلا قابل قبول نیست(حرصی و ترسناک)
_(واقعا خیلی عصبی بودم میدونستم اگر یکم دیگه این بحث کش پیدا کنه کنترلمو از دست میدادم پس سعی کردم از ا٫ت دور بشم)
_برو تو اتاق نمیخوام جلو چشمام باشی(عصبی)
+ولی.....
_گفتم برو(داد)(با دادی که زدم دویید رفت تو اتاق)
رفتم تو تراس هوا بخورم برای اینکه آروم تر بشم یه سیگار برداشتم و روشنش کردم
چند دقیقه ای تو تراس بودم سیگارم به تهش رسیده بود ته موندشو انداختم و رفتم تو یکی دیگه از اتاقا دور از ا٫ته خوابیدم)
پایان فلش بک:
ویو ا٫ت:
امروز رئیسم قرارداد خیلی مهمی داشت و بخاطر اینکه من منشیش بودم باید منم تو جلسه باشم اما اگر جیمین بفهمه قطعا نمیزاره برم پس
ادامه دارد
۲۹.۹k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.