(4) You love a vampire : part 1
قدم های بلندش هم آدم رو میترسوند سرتا پاش رو آدم میدید وحشت میکرد. لوهیون ، برده ی کریس زنی که هیچکس نمیتونست نزدیکش بشه . جادوگری که به کریس خدمت میکرد . به سمت راهرو رفت که شیومین و دید
شیومین: چرا انقدر دیر کردی؟
لو: چیکار کنم خب شلوغ بود ...اه!...از جشنای پر سرو صدا متنفرم ...کریس کو؟
ش: تو اتاق، پادشاه منتظر توعه
ل: برو اعلام حضور کن . سریع بدو وقت ندارم
ش: خیله خب سوسول
ل: 😐
شیومین وارد اتاق پادشاه کریس شد
ش: قربان ، لوهیون برگشته . اجازه ورود میخواد
کریس: بگو بیاد تو
وارد اتاق شد
ل: سلام کریس
ک: سلام لو...چیکار کردی؟
ل: هیچی بابا این کارت حسابی وقتمو گرفت
ک: هه، خیلی رو داری
ل: و تو هم از همین خوشت میاد
کریس پوزخندی زد
ک: خب حالا بگو ببینم اونجا چه خبر بود
ل: هیچی بابا از پیروزی الکیشون خوشحال بودن
ک: هه...اونا یه مشت احمقن
ل:😏
ک: سوهو هم اونجا بود؟
ل: آره با اون دختره
ک: کدوم دختر؟ منظورت پرنسسه؟
ل: آره
ک: چیکار میکرد؟
ل: تو آمار همه چیو میخوای نه؟
ک: معلومه ، پس برای چی فرستادمت که بری اونجا خوش بگذرونی؟
ل: هوووووف
لوهیون بلند شد و ادای پرنسس و در اورد:
ل: داشت با عشقش عاشقانه میرقصید و باهاش حال میکرد
این باعث شد که کریس اخماش بره تو هم و از جاش بلند شه:
ک: چیییییی؟؟؟با کی؟؟؟
ل: اوه اوه چه جدی شده برای من
ک: لو الان وقت شوخی نیست بگو اون پسره کی بود؟؟!
ل: ....من چمیدونم بزار فکر کنم
آها اسمش تائو بود اگه اشتباه نکنم
ک: یروزی بالاخره این پسر و میکشم پرنسس لیلی ملکه ی من خواهد شد
ل: اون ...با تو؟؟؟؟
ک: آره... مگه چشه؟؟
لوهیون زد زیر خنده
ک: چیه چته ؟؟؟عاشق بودنم مشکل داره؟؟
ل: حالا فهمیدم چرا میخوای تاج تخت سوهو رو بگیری😂😂تو تاج و تخت و نمیخوای تو پرنسس لیهونو میخوای
ک: نخیر من هر دو رو میخوام انقدرم تو کارم فوضولی نکن دختر...من هر دوشو میخوام...هم تاج و تخت هم پرنسس رو...برای اینکه بهشون برسیم یه نقشه دارم که باید توش کمک کنی...
ل: یه دقیقه وایسا میخواستم راجب یه چیزی باهات صحبت کنم
ک: خب بگو
ل: هنوز بعد 6 سال بهم نگفتی چرا اینجام
شیومین: چرا انقدر دیر کردی؟
لو: چیکار کنم خب شلوغ بود ...اه!...از جشنای پر سرو صدا متنفرم ...کریس کو؟
ش: تو اتاق، پادشاه منتظر توعه
ل: برو اعلام حضور کن . سریع بدو وقت ندارم
ش: خیله خب سوسول
ل: 😐
شیومین وارد اتاق پادشاه کریس شد
ش: قربان ، لوهیون برگشته . اجازه ورود میخواد
کریس: بگو بیاد تو
وارد اتاق شد
ل: سلام کریس
ک: سلام لو...چیکار کردی؟
ل: هیچی بابا این کارت حسابی وقتمو گرفت
ک: هه، خیلی رو داری
ل: و تو هم از همین خوشت میاد
کریس پوزخندی زد
ک: خب حالا بگو ببینم اونجا چه خبر بود
ل: هیچی بابا از پیروزی الکیشون خوشحال بودن
ک: هه...اونا یه مشت احمقن
ل:😏
ک: سوهو هم اونجا بود؟
ل: آره با اون دختره
ک: کدوم دختر؟ منظورت پرنسسه؟
ل: آره
ک: چیکار میکرد؟
ل: تو آمار همه چیو میخوای نه؟
ک: معلومه ، پس برای چی فرستادمت که بری اونجا خوش بگذرونی؟
ل: هوووووف
لوهیون بلند شد و ادای پرنسس و در اورد:
ل: داشت با عشقش عاشقانه میرقصید و باهاش حال میکرد
این باعث شد که کریس اخماش بره تو هم و از جاش بلند شه:
ک: چیییییی؟؟؟با کی؟؟؟
ل: اوه اوه چه جدی شده برای من
ک: لو الان وقت شوخی نیست بگو اون پسره کی بود؟؟!
ل: ....من چمیدونم بزار فکر کنم
آها اسمش تائو بود اگه اشتباه نکنم
ک: یروزی بالاخره این پسر و میکشم پرنسس لیلی ملکه ی من خواهد شد
ل: اون ...با تو؟؟؟؟
ک: آره... مگه چشه؟؟
لوهیون زد زیر خنده
ک: چیه چته ؟؟؟عاشق بودنم مشکل داره؟؟
ل: حالا فهمیدم چرا میخوای تاج تخت سوهو رو بگیری😂😂تو تاج و تخت و نمیخوای تو پرنسس لیهونو میخوای
ک: نخیر من هر دو رو میخوام انقدرم تو کارم فوضولی نکن دختر...من هر دوشو میخوام...هم تاج و تخت هم پرنسس رو...برای اینکه بهشون برسیم یه نقشه دارم که باید توش کمک کنی...
ل: یه دقیقه وایسا میخواستم راجب یه چیزی باهات صحبت کنم
ک: خب بگو
ل: هنوز بعد 6 سال بهم نگفتی چرا اینجام
۶.۹k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.