Part28
Part28
جونگ کوک :من ..من کاریش نکردم .......اها فقط باهاش یه شوخی کوچیک کردم همین (داره تعریف میکنه )
تهیونگ «کوک تو اصلا بلدی با چطوری با دختر ها رفتار کنی دوست دختر قبلیت هم بود ناراحت میشد»
شوگا«باید از دلش در بیاری .....براش موچی بگیر»
جیمین:من هستم که به این خوشمزه گی.😇
(همه میخندن جز کوک)
ویو جیمین :وقتی سو اومد پایین خیلی خوشگل شده بود و فقط بهش خیره موندم تا وقتی که ماشین حرکت کرد.
ویو سو ؛ از اینکه نمیتونم کنارشون باشم ناراحت بودن و تصمیم گرفتم پیاده برم و فکر کنم وتصمیم گرفتم که خودم رو از بقیه قایم کنم و زیاد باهاشون اینورو اونور برم و یخورده سرد رفتار کنم و ولی دلم نمیخواست اینکار روکنم ولی مجبور بودم چون هیتر ها ممکن بود شایعه پخش کنن که ولکن من جرا دارم به این ها فکر میکنم الان میرسن من باید بدوام
(شروع به سریع دویدم میکنهم💨💨)
جونگ کوک :من ..من کاریش نکردم .......اها فقط باهاش یه شوخی کوچیک کردم همین (داره تعریف میکنه )
تهیونگ «کوک تو اصلا بلدی با چطوری با دختر ها رفتار کنی دوست دختر قبلیت هم بود ناراحت میشد»
شوگا«باید از دلش در بیاری .....براش موچی بگیر»
جیمین:من هستم که به این خوشمزه گی.😇
(همه میخندن جز کوک)
ویو جیمین :وقتی سو اومد پایین خیلی خوشگل شده بود و فقط بهش خیره موندم تا وقتی که ماشین حرکت کرد.
ویو سو ؛ از اینکه نمیتونم کنارشون باشم ناراحت بودن و تصمیم گرفتم پیاده برم و فکر کنم وتصمیم گرفتم که خودم رو از بقیه قایم کنم و زیاد باهاشون اینورو اونور برم و یخورده سرد رفتار کنم و ولی دلم نمیخواست اینکار روکنم ولی مجبور بودم چون هیتر ها ممکن بود شایعه پخش کنن که ولکن من جرا دارم به این ها فکر میکنم الان میرسن من باید بدوام
(شروع به سریع دویدم میکنهم💨💨)
۲.۰k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.