پارت...۳

بدون هیچ ترسی سعی کردم خودمو قوی نش ون بدم نیشخندی زد سعی کردم حرصم نگیره بزنم همینجا خاکش کنم

استاد پارک :واقعن که دختر پرویی هستی برای این کارت تنبیهی مورد نظر گرفتم ... که کاملا بهت میاد بعد از اتمام کلاس تنها کلاس جارو و تمیز میکنی ...
فردا باهاتون کلاس دارم وقتی که میام باید تمیز مرتب بدون هیچ خاکی باشه فهمیدی چوی مین جو

مردیکه الدنگ من کلاس تمیز کنم مگه الکیه... استاد من اینکارو نمی کنم
استاد پارک :مجبوری بهتره از الان کارت رو شروع کنی
سعی کردم خودم رو با آرامش نشون بدم نفس عمیقی کشیدم داخل کلاس رفتم
....
بعد از اتمام همه کلاس ها به سمت کلاس پارک خر رفتم آخه مرده حسابی نوکر گیر آوردی خوشت میاد اذیت کنی یا کرمی چیزی داری
استاد پارک: میبینم خیلی خوب پشتم غیبت میگی خانم چوی این برای این کارتم یه تنبیه در نظر میگیرم فعلن برو کلاس تمیز کن تا دیر نشده ...
مردیکه خودش رفت من موندم ایشششش از حرص پامو به زمین کوبوندم کیف گذاشتم روی یه صندلی شروع کردم به تمیز کاری... بعد از اتمام تمیزه کاری نگاهی به کلاس کردم خوبه ها ماشالا چشم نخورم کلاس عین دست گل گردم ... نگاهی به ساعت کردم ای وای ساعت ۵ عصره من دوساعت در حال تمیز کردن بودم ...
همین طور که تو راه رو راه میرفتم سرم با جسمی سنگین که میتونم به سنگ تشبیه کنم ... از عصبانیت با تندی سرم بالا آوردم در کمال تعجب با پارک مواجه شدم که با نیشخند نگاه میکرد ... شیطونه میگه بزنم صورتش رو خون کنم
استاد پارک: عه کارت تموم شد خوبه بهتری بری خونه داره هوا تاریک میشه
بدون هیچ حرف دیگه ای از کنارم گذشت ... بیخیال امروز خیلی خسته ام ولی من چرا امروز انقد با این پارک رو اعصاب برخورد میکنم خدایا آخه شانسم ندارم

همین طور که کتونی هامو در می آوردم گفتم : مامان من آمدم خیلی خستم خیلی روزه پر کاری داشتم
مامان مین جو: اولن سلام دومن کوه که نکندی بهتره بری لباساتو عوض کنی دوش بگیری ... بوی فاضلاب میدی

مین جو: اوماااا من کجام بو بد میده بوی عطر گل رز میدم تازه خودمم مثل گل رزم
مامان مین جو : کم مزه بریز برو دوش بگیر
...