زندگی دوباره ی من :۸
ویو یویچیرو
^ مویچیرو ؟
• بله چیه ؟
^ ببینم به نظرت اون دختر ها خوشگل نبودن ..
• اوم..آره..مثلا اونکه اسمش .. یادم نیست ..
^ منظورت آیری بود ؟
• آره . فکرکنم.
^ ولی هیوری سان خوشگل تر بود ..
• اوممم..عاشق شدی ؟
^ مویچیرو خفه شو ..نخیر عاشق نشدم ..
^یعنی تو از آیری خوشت نیومده
• خوب .... (با صورت قرمز )
^پس فقط اینو به من نگو چون تو هم عاشقش شدی •تو هم عاشق شدی اگه به بابا نگفتم
^ منم به مامان بزرگ میگم هیوری :
♡ بابا من میخوام برای ادامه تحصیل با آیری بدم ملورا..* زمانی که ۱۷ سالت شد ( تو شهر ما ۱۷ سالگی سن ازدواج و قانونی هست )
(این پارت واقعا کوتاهه ببخشید 😔)
^ مویچیرو ؟
• بله چیه ؟
^ ببینم به نظرت اون دختر ها خوشگل نبودن ..
• اوم..آره..مثلا اونکه اسمش .. یادم نیست ..
^ منظورت آیری بود ؟
• آره . فکرکنم.
^ ولی هیوری سان خوشگل تر بود ..
• اوممم..عاشق شدی ؟
^ مویچیرو خفه شو ..نخیر عاشق نشدم ..
^یعنی تو از آیری خوشت نیومده
• خوب .... (با صورت قرمز )
^پس فقط اینو به من نگو چون تو هم عاشقش شدی •تو هم عاشق شدی اگه به بابا نگفتم
^ منم به مامان بزرگ میگم هیوری :
♡ بابا من میخوام برای ادامه تحصیل با آیری بدم ملورا..* زمانی که ۱۷ سالت شد ( تو شهر ما ۱۷ سالگی سن ازدواج و قانونی هست )
(این پارت واقعا کوتاهه ببخشید 😔)
۱.۳k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.