جنبه نداری نخون یکمی 🔞
جنبه نداری نخون یکمی 🔞
pr23
رفتیم زیر زمین دیدم دختره رو به صندلی بستن و همینجوری جیغ میکشه .
رفتم جلو شوگا راهو به من نشون داده بود و رفته بود .
جز لباس زیر چیز دیگه تنش نبود !
گفتم هی هرزه
باخشم گفت من هرزه نیستم!
محکم زدم زیر گوشش صورتش زخم شد .
گفتم برام مهم نیس که هرزه ای یا نه . فقط میخوام صادقانه بهم جواب بدی .
گفت هه صادقانه ؟ من اصلا نمیدونم واسه چی اینجام!
گفتم واقا ؟ نمیدونی؟ خب بزار بهت بگم . دستمو گذاشتم زیر چونش سرشو بالا اووردم نزدیگش شدم و گفتم تو کوک رو مسموم کردی البته هنوز مطمئن نیستم .
گفت هه من ؟ من مسموش کردم ؟ نه من اینکار رو نکردم . بعدشم اگه میخواستم لو نرم فرار نمیکردم .
گفتم پس چرا فرار کردی؟
گفت چون میخواستن بهم تجاوز کنن منم فرار کردم . ولی میدونم کی کوک رو مسموم کرده .
دوباره زدم زیر گوشش و گفتم اولین که ارباب جئون دومین که کی؟
گفت هه فکر کردی همینطوری بهت میگم ؟
گفتم چی میخوای ؟
گفت خب بزار یه چیزی که ساده نباشه خب راستشو بخوای خیلی سکسی هستی امممم یه شب باتو .
از تو جیبم چاقویی که عاشقش بودم رو در اووردم و گفتم هی هرزه یه بار دیگه فکر کنی حتی به این موضوع فکر میکنم سینه هاتو جوری میبرم که مثل پسرا بشی .
گفت اومم پس منم بهت نمیگم کی بوده بعدشم من واقا هرزه نیستم اگه میخوای بیا ببین من باکرم!
موهاشو کشیدم گفتم خیلی بی ادبی منو تو ابمون تو یه جوب نمیره .
نوک چاقو رو گذاشتم رو سینش گفتم خب؟ اگه نگی یه دایره ی بزرگ دور سینت میکشم .
گفت اممم خب لبای خوشگلی داری!
کمی دور سینش رو بریدم اخم کرد بیشتر بریدم اروم و عمیق.
شروع به نفس نفس زدن کرد و از زخمش خون میریخت .
pr23
رفتیم زیر زمین دیدم دختره رو به صندلی بستن و همینجوری جیغ میکشه .
رفتم جلو شوگا راهو به من نشون داده بود و رفته بود .
جز لباس زیر چیز دیگه تنش نبود !
گفتم هی هرزه
باخشم گفت من هرزه نیستم!
محکم زدم زیر گوشش صورتش زخم شد .
گفتم برام مهم نیس که هرزه ای یا نه . فقط میخوام صادقانه بهم جواب بدی .
گفت هه صادقانه ؟ من اصلا نمیدونم واسه چی اینجام!
گفتم واقا ؟ نمیدونی؟ خب بزار بهت بگم . دستمو گذاشتم زیر چونش سرشو بالا اووردم نزدیگش شدم و گفتم تو کوک رو مسموم کردی البته هنوز مطمئن نیستم .
گفت هه من ؟ من مسموش کردم ؟ نه من اینکار رو نکردم . بعدشم اگه میخواستم لو نرم فرار نمیکردم .
گفتم پس چرا فرار کردی؟
گفت چون میخواستن بهم تجاوز کنن منم فرار کردم . ولی میدونم کی کوک رو مسموم کرده .
دوباره زدم زیر گوشش و گفتم اولین که ارباب جئون دومین که کی؟
گفت هه فکر کردی همینطوری بهت میگم ؟
گفتم چی میخوای ؟
گفت خب بزار یه چیزی که ساده نباشه خب راستشو بخوای خیلی سکسی هستی امممم یه شب باتو .
از تو جیبم چاقویی که عاشقش بودم رو در اووردم و گفتم هی هرزه یه بار دیگه فکر کنی حتی به این موضوع فکر میکنم سینه هاتو جوری میبرم که مثل پسرا بشی .
گفت اومم پس منم بهت نمیگم کی بوده بعدشم من واقا هرزه نیستم اگه میخوای بیا ببین من باکرم!
موهاشو کشیدم گفتم خیلی بی ادبی منو تو ابمون تو یه جوب نمیره .
نوک چاقو رو گذاشتم رو سینش گفتم خب؟ اگه نگی یه دایره ی بزرگ دور سینت میکشم .
گفت اممم خب لبای خوشگلی داری!
کمی دور سینش رو بریدم اخم کرد بیشتر بریدم اروم و عمیق.
شروع به نفس نفس زدن کرد و از زخمش خون میریخت .
۷.۴k
۲۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.