مافیا افتر
مافیا افتر
p5
لیا:اومد بهم دست بزنه که فرار کردم اپا رو گم کرده بودم نمیدونستم کجاس نشستم یه گوشه و شرو کردم به گریه کردن
کوک:رفتم بستی گرفتم وقتی برگشتم دیدم ات نیست
لیا:هق هققق
کوک:لیااااالیاااا لیاااااااااا(عربده
لیا:هق..هق ا..اپاااااا(جیغ
کوک:لیا اینجایی(نگران
لیا:هققق هق هققق اپا(گریه
کوک:چیشده کوچولوم
لیا:هقققق یه مرده میخاست بهم دست بزنه
کوک:خون توی چشمام جمع شد
لیا:هق اپا(رفت توی بغل کوک
کوک:محکم بغلش کردم
لیا:اپا بریم خونه(گریه
کوک:باشه جوجه کوچولوم گریه نکن
لیا:ب..باشه(اشکاشو پاک کرد
کوک:براید بغلش کردم گذاشتمش تو ماشین
لیا:اپا گشنمه میشه خودمون تو خونه غذا درست کنیم(ذوق
کوک:اره چرانشه
لیا:هورااااا
ویو خونه
یانا:او لیا جونم اومدی
لیا:بهم نزدیک نشو اشغال
یانا:لیا ..چ...چت شده
لیا:گفتم بهم نزدیک نشو
یانا:چرا لیا
لیا:اشم منو به اون زبون کثیفت نیار خیانت کار
یانا:چیمیگی لیا معلومه چته(گریع
لیا:با دم گرگ بازی کردی عوضی
یانا:لیا چرا اینطوری شدی نکنه کوک چیزی بهت گفته(گریه
لیا:اسم پدر منو به اون زبون کثیفت نیار اولند دومن تو بره ای که با دم گرگ بازی کردی هیچوقت یادم نمیره وقتی ده سالم بود باهام چیکار کردی
یانا:بخاطر اون موقه متاسفم اون فقط یه اتفاق بود(گریه
لیا:اسلحه ای که توی داشت برد کوک بود رو قایمکی اورده بودم خونه و یانا داشت حرف میزد که یهو اسلحه رو گرفتم جلوش و...
فالور:۲۰۵
p5
لیا:اومد بهم دست بزنه که فرار کردم اپا رو گم کرده بودم نمیدونستم کجاس نشستم یه گوشه و شرو کردم به گریه کردن
کوک:رفتم بستی گرفتم وقتی برگشتم دیدم ات نیست
لیا:هق هققق
کوک:لیااااالیاااا لیاااااااااا(عربده
لیا:هق..هق ا..اپاااااا(جیغ
کوک:لیا اینجایی(نگران
لیا:هققق هق هققق اپا(گریه
کوک:چیشده کوچولوم
لیا:هقققق یه مرده میخاست بهم دست بزنه
کوک:خون توی چشمام جمع شد
لیا:هق اپا(رفت توی بغل کوک
کوک:محکم بغلش کردم
لیا:اپا بریم خونه(گریه
کوک:باشه جوجه کوچولوم گریه نکن
لیا:ب..باشه(اشکاشو پاک کرد
کوک:براید بغلش کردم گذاشتمش تو ماشین
لیا:اپا گشنمه میشه خودمون تو خونه غذا درست کنیم(ذوق
کوک:اره چرانشه
لیا:هورااااا
ویو خونه
یانا:او لیا جونم اومدی
لیا:بهم نزدیک نشو اشغال
یانا:لیا ..چ...چت شده
لیا:گفتم بهم نزدیک نشو
یانا:چرا لیا
لیا:اشم منو به اون زبون کثیفت نیار خیانت کار
یانا:چیمیگی لیا معلومه چته(گریع
لیا:با دم گرگ بازی کردی عوضی
یانا:لیا چرا اینطوری شدی نکنه کوک چیزی بهت گفته(گریه
لیا:اسم پدر منو به اون زبون کثیفت نیار اولند دومن تو بره ای که با دم گرگ بازی کردی هیچوقت یادم نمیره وقتی ده سالم بود باهام چیکار کردی
یانا:بخاطر اون موقه متاسفم اون فقط یه اتفاق بود(گریه
لیا:اسلحه ای که توی داشت برد کوک بود رو قایمکی اورده بودم خونه و یانا داشت حرف میزد که یهو اسلحه رو گرفتم جلوش و...
فالور:۲۰۵
۵.۶k
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.