.
.
.
من در خودم میلولم و
بیخود مرا حد میزنند
گویا موافق گشته اند
عقل از رها روح و تنم
من میبرند دامن کشان
هر جا به سویی بی نشان
باقی برایم حرف بود
از این بظاهر مردمان
با کس نکردم صحبتی
اما نمیدانم چرا
از کول و اندام و سرم
گفتار بد آید به راه
شعر از قصیده میکشم
شور از ترانه میخرم
من را به قصد مقصد
هر نا کجاها میبرند
من میبرند و نام من
دیگر نمیدانم که را
پایان دهد از عادت
کشتار جمعی بی ریا....!!!!
.
.
ترانه از
محمد اکبرجانی
.
🎀🎀🎀
.
من در خودم میلولم و
بیخود مرا حد میزنند
گویا موافق گشته اند
عقل از رها روح و تنم
من میبرند دامن کشان
هر جا به سویی بی نشان
باقی برایم حرف بود
از این بظاهر مردمان
با کس نکردم صحبتی
اما نمیدانم چرا
از کول و اندام و سرم
گفتار بد آید به راه
شعر از قصیده میکشم
شور از ترانه میخرم
من را به قصد مقصد
هر نا کجاها میبرند
من میبرند و نام من
دیگر نمیدانم که را
پایان دهد از عادت
کشتار جمعی بی ریا....!!!!
.
.
ترانه از
محمد اکبرجانی
.
🎀🎀🎀
۱.۲k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.