وقتی دوست پسر سابقت بود13... آخر
سال نوتون مبارکککک💜
بچه ها ببخشید این یک هفته مهمون داشتیم و
هی میرفتیم عید دیدنی شهرای دیگه نمی تونستم بزاذم
ویو ا.ت
پاشد و رفتیم تو اتاق یونا اون رو هم باز کردم
با هم حرف زدیم و به توافق رسیدیم
و رفتیم عمارت قبلی
£×=&: ا.تتتتت
+: آروممممم
پریدن بغلم منم متغابل بغلشون کردم رفتیم
نشستیم روی مبل و گرم حرف زدن شدیم
بعد چند ساعت حرف زدن جین از روی مبل
باند شد و جلوی یونا زانو زد
×: یونا تو بهترین آدمی هستی که توی
زندگیم دیدم با من ازدواج میکنی
~: ببلهههههه
+: یوهووووو
&: یه عروسی در راههههه
£$: بسه کر شدیم
_: هویییی عروسی هیونگامونه هاااااا
+: .خنده.
یه خنده ای سر دادیم و رفتیم خوابیدیم
«هفته بعد»
ویو ا/ت
برای عروسی آماده شدیم و رفتیم توی تالار
بلاخره یونا و جین اومدن عاقد خطبه عقد رو خوند
و جین و یونا همدیگه رو بوسیدن و به خوبی
و خوشی زندگی کردن تمامممم
«پایان»
پایان چرتی داشت میدونممممم😂
بچه ها ببخشید این یک هفته مهمون داشتیم و
هی میرفتیم عید دیدنی شهرای دیگه نمی تونستم بزاذم
ویو ا.ت
پاشد و رفتیم تو اتاق یونا اون رو هم باز کردم
با هم حرف زدیم و به توافق رسیدیم
و رفتیم عمارت قبلی
£×=&: ا.تتتتت
+: آروممممم
پریدن بغلم منم متغابل بغلشون کردم رفتیم
نشستیم روی مبل و گرم حرف زدن شدیم
بعد چند ساعت حرف زدن جین از روی مبل
باند شد و جلوی یونا زانو زد
×: یونا تو بهترین آدمی هستی که توی
زندگیم دیدم با من ازدواج میکنی
~: ببلهههههه
+: یوهووووو
&: یه عروسی در راههههه
£$: بسه کر شدیم
_: هویییی عروسی هیونگامونه هاااااا
+: .خنده.
یه خنده ای سر دادیم و رفتیم خوابیدیم
«هفته بعد»
ویو ا/ت
برای عروسی آماده شدیم و رفتیم توی تالار
بلاخره یونا و جین اومدن عاقد خطبه عقد رو خوند
و جین و یونا همدیگه رو بوسیدن و به خوبی
و خوشی زندگی کردن تمامممم
«پایان»
پایان چرتی داشت میدونممممم😂
۱۶.۲k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.