عشق همه جا عشقه پارت ۱۲
#jisoo
همه مهمونا رفتن
رفتم خوابیدم همش خواب میدیم که جیهوپ داره اذیتم میکنه
و مادرش کتکم میزنه
بلاخره صب شد
داشتم صبحونه میخوردم دیدم گوشیم زنگ خورد
ناشناس بود
الو بفرمایید
_سلام دخترم
سلام شما
_دخترم من مادر جیهوپ هستم
اها سلام خانم جونگ
_ای وای دخترم مگه نگفتم باید به من بگی مادر
ببخشید عادت نکردم
_اماده شو تا نیم ساعت دیگه میریم خرید عروسی
ا..اما من
_اما نداریم اماده شو جیهوپ میاد دنبالت بعد تورو میاره دم در ما بعد با راننده میرم داخل شهر
نیازی نیست خودم میام
_عه دخترم این چه حرفیه
جیهوپ میاد دنبالت فعلا خداحافظ
خدانگهدار
مامان جیسو:کی بود دخترم
هیچی اون زنه اسمش چی بود همون پیره
مامان جیسو:کی
مامان همون پسره جیهوپ
پدر جیسو: دخترم اون پسره چیه
اون قراره از این به بعد شوهر تو باشه
باهم تشکیل خانواده بدین
بچه دار....
بابا مبادا ادامشو بگی
اصلا فکرشم نکن
بخاطر شما به زور دارم ازدواج میکنم
اما خواهش میکنم اسم بچه نیارین
به هیچ عنوان من هیچ وقت اونو به عنوان شوهرم قبول نمیکنم
و بچشو به دنیا نمیارم
اون پیش من کسی هست که فقط باهاش زیره یه سقف زندگی میکنم
نه به عنوان شوهر یا یه چیز دیگه
من باید با اون زنیکه پیر خرفت برم بیرون
(انقدر حرف زد که نزاشت مامان باباش یه کلمه حرف بزنن)
درضمن هیچ وقت فکر نمیکردم انقدر ظالم باشین که منو به زور شوهر بدین
صدای بوق اومد رفتم پایین دیدم جیهوپ هست
جیهوپ:سلام
س...سلام
وقتی جوابشو میدادم از خودم متنفر میشدم
نمیخواستم پیشش باشم
رفتم که روی صندلی عقب بشینم که گفت
جیهوپ:نرو عقب بیا جلو
خدایا منو زنده زنده زیره خاک کنن بهتر از اینکه پیش این باشم
#ژینا
جیسو با همون پیر خرفت رفت بیرون و لباس و این چیزا خریدن
نوبت لباس عروس شد که رفتن داخل یه مغازه
یه لباس پف دار انتخاب کردن(جیهوپ و مامانش)
جیهوپ:من از این خوشم اومد بهت میاد
م جیهوپ:اره بهت میاد دخترم
میشه یه چیز دیگه انتخاب کنم
اخه من از این خوشم نمیاد
جیسو:میخواستم این عروسی رو براشون زهر کنم
از لجشون یه لباس عروس ساده انتخاب کردم
همه مهمونا رفتن
رفتم خوابیدم همش خواب میدیم که جیهوپ داره اذیتم میکنه
و مادرش کتکم میزنه
بلاخره صب شد
داشتم صبحونه میخوردم دیدم گوشیم زنگ خورد
ناشناس بود
الو بفرمایید
_سلام دخترم
سلام شما
_دخترم من مادر جیهوپ هستم
اها سلام خانم جونگ
_ای وای دخترم مگه نگفتم باید به من بگی مادر
ببخشید عادت نکردم
_اماده شو تا نیم ساعت دیگه میریم خرید عروسی
ا..اما من
_اما نداریم اماده شو جیهوپ میاد دنبالت بعد تورو میاره دم در ما بعد با راننده میرم داخل شهر
نیازی نیست خودم میام
_عه دخترم این چه حرفیه
جیهوپ میاد دنبالت فعلا خداحافظ
خدانگهدار
مامان جیسو:کی بود دخترم
هیچی اون زنه اسمش چی بود همون پیره
مامان جیسو:کی
مامان همون پسره جیهوپ
پدر جیسو: دخترم اون پسره چیه
اون قراره از این به بعد شوهر تو باشه
باهم تشکیل خانواده بدین
بچه دار....
بابا مبادا ادامشو بگی
اصلا فکرشم نکن
بخاطر شما به زور دارم ازدواج میکنم
اما خواهش میکنم اسم بچه نیارین
به هیچ عنوان من هیچ وقت اونو به عنوان شوهرم قبول نمیکنم
و بچشو به دنیا نمیارم
اون پیش من کسی هست که فقط باهاش زیره یه سقف زندگی میکنم
نه به عنوان شوهر یا یه چیز دیگه
من باید با اون زنیکه پیر خرفت برم بیرون
(انقدر حرف زد که نزاشت مامان باباش یه کلمه حرف بزنن)
درضمن هیچ وقت فکر نمیکردم انقدر ظالم باشین که منو به زور شوهر بدین
صدای بوق اومد رفتم پایین دیدم جیهوپ هست
جیهوپ:سلام
س...سلام
وقتی جوابشو میدادم از خودم متنفر میشدم
نمیخواستم پیشش باشم
رفتم که روی صندلی عقب بشینم که گفت
جیهوپ:نرو عقب بیا جلو
خدایا منو زنده زنده زیره خاک کنن بهتر از اینکه پیش این باشم
#ژینا
جیسو با همون پیر خرفت رفت بیرون و لباس و این چیزا خریدن
نوبت لباس عروس شد که رفتن داخل یه مغازه
یه لباس پف دار انتخاب کردن(جیهوپ و مامانش)
جیهوپ:من از این خوشم اومد بهت میاد
م جیهوپ:اره بهت میاد دخترم
میشه یه چیز دیگه انتخاب کنم
اخه من از این خوشم نمیاد
جیسو:میخواستم این عروسی رو براشون زهر کنم
از لجشون یه لباس عروس ساده انتخاب کردم
۱۴.۰k
۲۶ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.