👑❤️Wanshat Princess❤️👑 پارت2
بابای جین :راستش ما برای قضیه مهمی اومدیم
بابات:بفرمایید
مامان جین:امیدوارم قبول کنید
مامانت:این چه حرفیه بفرمایید
بابای جین:خب ما جدیدا دیدیم که جین
چشمش خیلی رو ا/ت هست پس بنابرین
باهاش صحبت کردیم و خود جین گفت که
از ا/ت خوشش میاد و ما اومدیم خواستگاری
بابات :واقعا! خ...... خب از ا/ت هم بپرسیم
مامانت :دخترم نظرت چیه؟
خشکت زده بود و همچنان هیجان داشتی
مامان جین:به نظرم اول برن تو اتاق و یه مشورتی داشته باشن
ا/ت:ب.... اشه...... باشه
رفتین تو اتاق
جین:خب همونطور که میدونی من واقعا ازت خوشم اومده خیلی مهربونی خوشگل بامزه و کیوت
ا/ت:ر.... راستش منم ازت خوشم م... یومد و چشمم رو تو بود
جین:واقعا؟! خو پس چرا زود تر نگفتی؟
ا/ت:چون میترسیدم تو عاشق کس دیگه ای باشی و من ضربه بخورم
جین:خب الان میتونی لیدی من باشی
ا/ت:البته😅😍😊
رفتید پایین
مامانت :خب دخترم چی شد قبول میکنی
ا/ت:خب راستش ما با هم به توافق رسیدیم
قبول میکنم
مامان جین :هورااا به خوشبختی 😂
بابات:خب پس دخترم ما کار های عروسی رو راه میندازینم
ا/ت:چشم پدر
جین:خب الان باید چیکار کنیم؟
بابای جین:خب ما یه خونه داریم برای تازه عروسی کردن 2 روز با هم برن اونجا تا عروسی
ا/ت:چشم عمو
بابای جین :نگو عمو بگو بابا
ا/ت:چشم بابا
رفتید سوار ماشین
.......... رسیدین خونه..........
بابات:بفرمایید
مامان جین:امیدوارم قبول کنید
مامانت:این چه حرفیه بفرمایید
بابای جین:خب ما جدیدا دیدیم که جین
چشمش خیلی رو ا/ت هست پس بنابرین
باهاش صحبت کردیم و خود جین گفت که
از ا/ت خوشش میاد و ما اومدیم خواستگاری
بابات :واقعا! خ...... خب از ا/ت هم بپرسیم
مامانت :دخترم نظرت چیه؟
خشکت زده بود و همچنان هیجان داشتی
مامان جین:به نظرم اول برن تو اتاق و یه مشورتی داشته باشن
ا/ت:ب.... اشه...... باشه
رفتین تو اتاق
جین:خب همونطور که میدونی من واقعا ازت خوشم اومده خیلی مهربونی خوشگل بامزه و کیوت
ا/ت:ر.... راستش منم ازت خوشم م... یومد و چشمم رو تو بود
جین:واقعا؟! خو پس چرا زود تر نگفتی؟
ا/ت:چون میترسیدم تو عاشق کس دیگه ای باشی و من ضربه بخورم
جین:خب الان میتونی لیدی من باشی
ا/ت:البته😅😍😊
رفتید پایین
مامانت :خب دخترم چی شد قبول میکنی
ا/ت:خب راستش ما با هم به توافق رسیدیم
قبول میکنم
مامان جین :هورااا به خوشبختی 😂
بابات:خب پس دخترم ما کار های عروسی رو راه میندازینم
ا/ت:چشم پدر
جین:خب الان باید چیکار کنیم؟
بابای جین:خب ما یه خونه داریم برای تازه عروسی کردن 2 روز با هم برن اونجا تا عروسی
ا/ت:چشم عمو
بابای جین :نگو عمو بگو بابا
ا/ت:چشم بابا
رفتید سوار ماشین
.......... رسیدین خونه..........
۲۱.۳k
۱۶ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.