من عاشقش شدم ⁴⁷

من عاشقش شدم ⁴⁷
از زبان سوجون:
خیلی هیجان داشتم و سوجین رفت کارت پارک و گرفت و من گفتم اول همه بریم سوار سقوط ازاد شیم خیلی ترسناک بود ۸۵ متر ارتفاع داشت و با سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت میومد پایین وقتی اومده بودیم پاین موهای من تو دهنم بود یه وضعیتی داشتیم بعدش رفتیم سوار ترن هوایی شدیم خیلییییی ترسناک بود من خودم جر دادم از بس جیغ زدم و سوجینم تو ترن داشت خودش و میکشت اما خیلی مزه داد بعدش رفتیم فیلم باهم سوار یه تاب شدیم اسمش و نمیدونم اما ترسناک نبود و تو هوا میچرخید داخل تاب چندتا عکس با سوجین گرفتیم و بعدش باهم یه شام خوردیم و رفتیم ادامه ی بازیمون یه چیز دایره ی بود که آدم نمیتونست داخلش یه باشه همش میرفت اینور و اونور(فک کنم بازی رو دیده باشید بزارین اینجوری بگم سینگل سوار شین رل پیاده میشید) من اومدم بیوفتم رو ی پسر که سوجین محکم گرفتم باعث شد من برم تو بغلش و لبامون رو لبای هم قرار بگیره
+: حواست باشه تو مال منی نباید بیوفتی رو یه مرد
×: ببخشید جواسم نبود
پرش زمنی به تو ما شین
+: بنظرت چند سال دیگه میتونیم با بچه هامون بیایم اینجا
×: اوم چرا که نه چی بچه ؟!
+: اوم بچه
×: امشب میخوام برم خونه ی مامان بابای تو
+: نچ نچ مامان بابای من چین هستن
×: تف توش خب مامان بابای من چی ؟!
+: اوناهم بعد از رفتن ما رفتن چین
×: اها خونه ی دوستم یادم رفته بود اونم فک میکنه من مردم
+: مامان بابات بهش گفتن که زنده ای
×: سوجین یادت نیست من پریودم
+: الکی نگو تموم شد
×: امشب خستمه
+: رسیدیم خونه
×: من پیاده نمیشم
از زبان سوجین:
میدونست میخوام باهاش چیکار کنم و می‌گفت من پیاده نمیشم