یک انسان پژمرده ای که هرگز نتونست اعتراف کنه...
.
_ یک...دو...سه...شروع
انگشتش رو روی کیبورد جلوش گذاشت و ، دکمه ی پلی رو برای بخش شدن موزیک ، فشار داد
بعد از چند لحظه ، دخترک جوون و تازه کار پشت میکروفن ، با صدای ملایم و شیرینی شروع به خواندن کرد
صدای ملایم و آرامش بخشی که به اندازه بالا میومد و به اندازه کم میشد ، چیزی جز یک نوازش لطیف برای ذهن و افکار در هم و بر هم نبود..صدای آرامش بخشی که توی اون اتاق در بسته و خلوت ، مرد بیچاره ی پشت شیشه های استودیو رو به وجد میآورد..
چشم های بسته شده و حالات بااحساسی که آن دختر کلمات موزیک عاشقانه رو به زبون میآورد ، مو به تن هر کسی سیخ میکرد..استعداد اون دختر جوون باور نکردنی بود.. کارآموزی که مثل یک الهه مینواخت ، آوازش رو سر میداد و مانند یک فرشته با احساسات..کلمات غمانگیز از عشق نافرجام دیو و دلبر را به زبان می آورد
دیدن چهره ی زیبا و معصومانه ی دختر جوون ، با موهای قهوه ای رنگ و چشمانی تیره...قلبش رو برای بار هزارم فشرد..
دیدن او اینقدر نزدیک به خودش ، ولی اینقدر دور از احساسات همدیگر ، مثل یک شکنجه برای مرد عاشقی مثل لی مینهو بود..
دخترک صدای ملایمش را با کشیده ی کلمه ی love به اتمام رساند..
چشم های قهوه ای رنگش رو به مرد دوخت ، مینهو هنوز بدون اراده ی خودش به چهره ی زیبای دختر نگاه میکرد..بدون اینکه متوجه باشه ، موزیک تمام شده و دختر با چشمانی متعجب و منتظر به او خیره است..
+ آقای..لی؟
با شنیدن صدای ظریف و ضعیف دختر ، چند تا پلک پشت سر هم زد و با چشمانی مضطرب...نگاهش رو متمرکز چشمان او کرد
+ چطور بود ؟
مینهو نفس عمیقی کشید و اجازه داد تا لبخند کوچکی روی لب هایش بشیند ، سپس سرش را به آرومی تکون داد
_ عالی بود..از همین برداشت اول برای آهنگ استفاده میکنیم..فعلا میتونی بری استراحت کنی
لبخند دندون نما و خوشایندی روی لب هایش شکل گرفت ، لبخندی که درست نقطه ی ضعف و تیر نهایی به قلب پژمرده از عشق مرد بود..
+ ممنونم آقای لی..ممنون..
تعظیمی کرد و هدفون دور گردنش رو روی جای خودش قرار داد و بعد از آخرین تعظیم ، از در خروجی استودیو ،خارج شد..
بلافاصله بعد از تنها شدن با خودش ، لبخند کمرنگ روی لباش ، بی رنگ تر و بی رنگ تر شد..
اونقدری که حالا چیزی جز سایه ی وحشیانه ی غم روی چهره ی پژمرده شده و دردمندش ، نموند
_ یک...دو...سه...شروع
انگشتش رو روی کیبورد جلوش گذاشت و ، دکمه ی پلی رو برای بخش شدن موزیک ، فشار داد
بعد از چند لحظه ، دخترک جوون و تازه کار پشت میکروفن ، با صدای ملایم و شیرینی شروع به خواندن کرد
صدای ملایم و آرامش بخشی که به اندازه بالا میومد و به اندازه کم میشد ، چیزی جز یک نوازش لطیف برای ذهن و افکار در هم و بر هم نبود..صدای آرامش بخشی که توی اون اتاق در بسته و خلوت ، مرد بیچاره ی پشت شیشه های استودیو رو به وجد میآورد..
چشم های بسته شده و حالات بااحساسی که آن دختر کلمات موزیک عاشقانه رو به زبون میآورد ، مو به تن هر کسی سیخ میکرد..استعداد اون دختر جوون باور نکردنی بود.. کارآموزی که مثل یک الهه مینواخت ، آوازش رو سر میداد و مانند یک فرشته با احساسات..کلمات غمانگیز از عشق نافرجام دیو و دلبر را به زبان می آورد
دیدن چهره ی زیبا و معصومانه ی دختر جوون ، با موهای قهوه ای رنگ و چشمانی تیره...قلبش رو برای بار هزارم فشرد..
دیدن او اینقدر نزدیک به خودش ، ولی اینقدر دور از احساسات همدیگر ، مثل یک شکنجه برای مرد عاشقی مثل لی مینهو بود..
دخترک صدای ملایمش را با کشیده ی کلمه ی love به اتمام رساند..
چشم های قهوه ای رنگش رو به مرد دوخت ، مینهو هنوز بدون اراده ی خودش به چهره ی زیبای دختر نگاه میکرد..بدون اینکه متوجه باشه ، موزیک تمام شده و دختر با چشمانی متعجب و منتظر به او خیره است..
+ آقای..لی؟
با شنیدن صدای ظریف و ضعیف دختر ، چند تا پلک پشت سر هم زد و با چشمانی مضطرب...نگاهش رو متمرکز چشمان او کرد
+ چطور بود ؟
مینهو نفس عمیقی کشید و اجازه داد تا لبخند کوچکی روی لب هایش بشیند ، سپس سرش را به آرومی تکون داد
_ عالی بود..از همین برداشت اول برای آهنگ استفاده میکنیم..فعلا میتونی بری استراحت کنی
لبخند دندون نما و خوشایندی روی لب هایش شکل گرفت ، لبخندی که درست نقطه ی ضعف و تیر نهایی به قلب پژمرده از عشق مرد بود..
+ ممنونم آقای لی..ممنون..
تعظیمی کرد و هدفون دور گردنش رو روی جای خودش قرار داد و بعد از آخرین تعظیم ، از در خروجی استودیو ،خارج شد..
بلافاصله بعد از تنها شدن با خودش ، لبخند کمرنگ روی لباش ، بی رنگ تر و بی رنگ تر شد..
اونقدری که حالا چیزی جز سایه ی وحشیانه ی غم روی چهره ی پژمرده شده و دردمندش ، نموند
۱.۲k
۱۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.