این شورِ جوونی هم تموم میشه و میفهمیم که هر شب تاریکی که
این شورِ جوونی هم تموم میشه و میفهمیم که هر شب تاریکی که تو زندگیمون اومد، گذشت.
این حجم از علاقه ای که توی سینه مون داره بی قراری میکنه، یه روز آروم میشه، میفهمیم که این همه دست و پا زدن و این همه قصه سازی فقط عذاب دادن خودمون بود.
این همه ترس از دست دادن هم تموم میشه و میفهمیم داروین تو انتخاب طبیعی راست میگفت؛ هر کسی مناسبمون باشه میمونه و هر کسی نباشه هر چقدر هم خوب حذف میشه.
همه چی میگذره و تموم میشه، بعد میفهمیم چیزی که ما رو نگه داشته بود، همون یک جمله ی " یک درصد ممکنه بشه" بود. چون هم اونقدر اون یک بزرگ بود که بهش درصد بدن و هم اون "بشه" اونقدر شیرین بود که آدم براش ادامه بده.
چیزی که ما رو وصل کرده بود به این زندگی، نه عشق و علاقه بود، نه ترس بود ، نه پول بود.
امید بود که ما رو نگه داشته بود عزیزِدلم. امید بود...
#مهتاب_خلیفپور
این حجم از علاقه ای که توی سینه مون داره بی قراری میکنه، یه روز آروم میشه، میفهمیم که این همه دست و پا زدن و این همه قصه سازی فقط عذاب دادن خودمون بود.
این همه ترس از دست دادن هم تموم میشه و میفهمیم داروین تو انتخاب طبیعی راست میگفت؛ هر کسی مناسبمون باشه میمونه و هر کسی نباشه هر چقدر هم خوب حذف میشه.
همه چی میگذره و تموم میشه، بعد میفهمیم چیزی که ما رو نگه داشته بود، همون یک جمله ی " یک درصد ممکنه بشه" بود. چون هم اونقدر اون یک بزرگ بود که بهش درصد بدن و هم اون "بشه" اونقدر شیرین بود که آدم براش ادامه بده.
چیزی که ما رو وصل کرده بود به این زندگی، نه عشق و علاقه بود، نه ترس بود ، نه پول بود.
امید بود که ما رو نگه داشته بود عزیزِدلم. امید بود...
#مهتاب_خلیفپور
۴.۳k
۱۲ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.