P20
باهم وارد سالن پذیرایی شدیم که یه فکری به سرم زد جین و جیمین شرط بسته بودن که اگه من اول اعتراف کردم جیمین باید شام بده و گه ا/ت اول اعتراف کرد جین باید شام بده پس حالا که این دوتا شرط کلا از کارد خارج شد بهتره من انجامش بدم ، همون جایی که بودم وایسادم که ا/ت نگاهش رو بهم داد و گفت : چرا وایسادی
جونگ کوک : بیا یکم بهشون حال بدیم
خواستم برگردم سمت جین و جیمین که در عمارت باز شد و تهیونگ اومد تو و با دیدن من و ا/ت که دست تو دست هم بودیم چشاش چهار تا شد و با تعجب نگاهمون کرد اینقدر تعجب کرد که حتی یادش رفت سلام بده ، همینجوری که تو تعجب بود جین دوید سمتش و انگشتش رو آورد بالا و با لحنی که انگار خیلی از کاری که کرده خوشحاله گفت : تهیونگ بزار بهت چی کار کردم
تهیونگ : چی کار کردی ؟
جین دستش رو تو هم جفت کرد و گفت : من ا/ت و جونگ کوک رو بهم رسوندم
تهیونگ : راست میگه جیمین ؟
جیمین : آره تازه خیلیم زحمت کشید
با حالت شیطنت آمیزی گفتم : اخه دهن لقی هم زحمت داره ؟
جین : جونگ کوک
چیزی بهش نگفتم و فقط بهش خندیدم که تهیونگ گفت : پس امشب مهمون جونگ کوکیم
جیمین : راست میگه من نمیدونم امشب یکی باید منو مهمون کنه
جونگ کوک : به مفت خوری عادت کردی ؟
جیمین : آره بدجور میچسبه
جین : خب دیگه بزنید بریم
جونگ کوک : نگید که همتون میخواید با ماشین من بیاید ؟
تهیونگ : دقیقا همین قصد رو داریم
جونگ کوک : اخه جا نمیشید که
تهیونگ : نترس من جینو بغل میکنم
جونگ کوک : هر هر هر بانمک
تهیونگ : هر هر هر بی نمک
ا/ت : بسه دیگه خوبه همین چند دقیقه پیش گفتم دارم از گشنگی میمیرم
جونگ کوک : ببخشید عزیزم اینا حواس آدمو پرت میکنن
جین : عزیزم ؟ اینا ؟ آره دیگه جونگ کوک مارو فراموش کردی
جونگ کوک : بیا یکم بهشون حال بدیم
خواستم برگردم سمت جین و جیمین که در عمارت باز شد و تهیونگ اومد تو و با دیدن من و ا/ت که دست تو دست هم بودیم چشاش چهار تا شد و با تعجب نگاهمون کرد اینقدر تعجب کرد که حتی یادش رفت سلام بده ، همینجوری که تو تعجب بود جین دوید سمتش و انگشتش رو آورد بالا و با لحنی که انگار خیلی از کاری که کرده خوشحاله گفت : تهیونگ بزار بهت چی کار کردم
تهیونگ : چی کار کردی ؟
جین دستش رو تو هم جفت کرد و گفت : من ا/ت و جونگ کوک رو بهم رسوندم
تهیونگ : راست میگه جیمین ؟
جیمین : آره تازه خیلیم زحمت کشید
با حالت شیطنت آمیزی گفتم : اخه دهن لقی هم زحمت داره ؟
جین : جونگ کوک
چیزی بهش نگفتم و فقط بهش خندیدم که تهیونگ گفت : پس امشب مهمون جونگ کوکیم
جیمین : راست میگه من نمیدونم امشب یکی باید منو مهمون کنه
جونگ کوک : به مفت خوری عادت کردی ؟
جیمین : آره بدجور میچسبه
جین : خب دیگه بزنید بریم
جونگ کوک : نگید که همتون میخواید با ماشین من بیاید ؟
تهیونگ : دقیقا همین قصد رو داریم
جونگ کوک : اخه جا نمیشید که
تهیونگ : نترس من جینو بغل میکنم
جونگ کوک : هر هر هر بانمک
تهیونگ : هر هر هر بی نمک
ا/ت : بسه دیگه خوبه همین چند دقیقه پیش گفتم دارم از گشنگی میمیرم
جونگ کوک : ببخشید عزیزم اینا حواس آدمو پرت میکنن
جین : عزیزم ؟ اینا ؟ آره دیگه جونگ کوک مارو فراموش کردی
۲۰.۱k
۲۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.