♕در این بازی عشق و مرگ یکیست♕پارت 19
_اینجا چیکار میکنی؟
سریع برگشتم. اون بزغاله ی خرمگس درست پشت سرم وایستاده بود.+اهای میتونی یه خبری بدی بعدش صدا در بیاری. نمیگی سکته میکنم._کاش سکته کنی راحت شم.+ ادم باش _نباشم میخوای چیکار کنی+باشه پس به حیوان بودنت ادامه بده من بهت گفتم دیگه خود دانی. بالاخره ذات یه حیوونو نمیشه تغییر داد _دوباره میپرسم اینجا چیکار میکنی +میخوام فضولامو بشمارم _انگار دلت میخواد یه جور دیگه حالیت کنم اره.
یه قدم اومد جلو.+ میگم میگم اومده بودم یه نگاهی بندازم خودت گفتی برو بگرد اینجارو._باشه ولی دیگه اینجا نیا +چرا _چون اتاق منه و من میگم +صحیح.
باید سریع فلنگو میبستم وگرنه با چشاش منو میخورد.+با اجازه. سریع از کنارش رد شدم.~ترسناک بودا.+سگبوزه(یه نوع فوش من دراوردی.از کلمه های سگ و بز)ترسیدم. ~به نظر من بیشتر اذیتش کن.+یه چیزتو دوست داشته باشم همینه که پایه ای. ~همین فقط +اره ~مچکرم +خواهش میکنم.+میگم دیگه خسته شدم با بقیه بعدا اشنا میشم. ~کوه کندی؟ حالا وایسا یه جوری باهات تمرین میکنم که این خستگی برای یه لحظت باشه.+دارم میترسما.اصن برو ناراحتم کردی. ~باش +رفتی. یا ته هو رفتی؟ عجب حیوونیه. رفتم طبقه پایین تو اشپز خونه حقیقتا گشنم بود.همون زن مهربونه که بهش میگفتن اجوما هم اونجا بود.+ببخشید ÷جانم +میگم که میتونم یه چیزی بخورم ÷اره حتما ÷وایسید کمکتون کنم خانم. ÷نه بشین عزیزم خودم درست میکنم به من هم نگید خانم همون اجوما خوبه +چشم اجوما ÷حالا چی میخورید+شما هم با من رسمی نباشید لطفا ÷اما.. +خواهش میکنم خوشم نمیاد اینجوری کسی باهام حرف بزنه ÷باشه هرجور دوست داشته باشی نگفتی چی میخوری؟+نمیدونم هرچی که بیارید خوبه. ÷باشه +میتونم چند تا سوال بپرسم؟÷حتما+شما چند ساله که توی این خونه کار میکنید ÷یه بیست سالی میشه +بیست سال اما این که خیلی زیاده. خسته نشدید خدمتکار خونه ی اون دیوونه باشید؟÷دیوونه ببینم منظورت جونگ کوکه +همون ÷کوک پسر خوبیه ولی خب زیاد به کسی نشون نمیده. یعنی بلد نیست درست ابراز احساسات کنه+ولی من فک میکنم واقعا رو مخه.÷یکم که بگذره عادت میکنی و میبینی جونگ کوک و بچه ها اونقدر که فک میکنی بد نیستن.+باید باشون اشناشم.
سریع برگشتم. اون بزغاله ی خرمگس درست پشت سرم وایستاده بود.+اهای میتونی یه خبری بدی بعدش صدا در بیاری. نمیگی سکته میکنم._کاش سکته کنی راحت شم.+ ادم باش _نباشم میخوای چیکار کنی+باشه پس به حیوان بودنت ادامه بده من بهت گفتم دیگه خود دانی. بالاخره ذات یه حیوونو نمیشه تغییر داد _دوباره میپرسم اینجا چیکار میکنی +میخوام فضولامو بشمارم _انگار دلت میخواد یه جور دیگه حالیت کنم اره.
یه قدم اومد جلو.+ میگم میگم اومده بودم یه نگاهی بندازم خودت گفتی برو بگرد اینجارو._باشه ولی دیگه اینجا نیا +چرا _چون اتاق منه و من میگم +صحیح.
باید سریع فلنگو میبستم وگرنه با چشاش منو میخورد.+با اجازه. سریع از کنارش رد شدم.~ترسناک بودا.+سگبوزه(یه نوع فوش من دراوردی.از کلمه های سگ و بز)ترسیدم. ~به نظر من بیشتر اذیتش کن.+یه چیزتو دوست داشته باشم همینه که پایه ای. ~همین فقط +اره ~مچکرم +خواهش میکنم.+میگم دیگه خسته شدم با بقیه بعدا اشنا میشم. ~کوه کندی؟ حالا وایسا یه جوری باهات تمرین میکنم که این خستگی برای یه لحظت باشه.+دارم میترسما.اصن برو ناراحتم کردی. ~باش +رفتی. یا ته هو رفتی؟ عجب حیوونیه. رفتم طبقه پایین تو اشپز خونه حقیقتا گشنم بود.همون زن مهربونه که بهش میگفتن اجوما هم اونجا بود.+ببخشید ÷جانم +میگم که میتونم یه چیزی بخورم ÷اره حتما ÷وایسید کمکتون کنم خانم. ÷نه بشین عزیزم خودم درست میکنم به من هم نگید خانم همون اجوما خوبه +چشم اجوما ÷حالا چی میخورید+شما هم با من رسمی نباشید لطفا ÷اما.. +خواهش میکنم خوشم نمیاد اینجوری کسی باهام حرف بزنه ÷باشه هرجور دوست داشته باشی نگفتی چی میخوری؟+نمیدونم هرچی که بیارید خوبه. ÷باشه +میتونم چند تا سوال بپرسم؟÷حتما+شما چند ساله که توی این خونه کار میکنید ÷یه بیست سالی میشه +بیست سال اما این که خیلی زیاده. خسته نشدید خدمتکار خونه ی اون دیوونه باشید؟÷دیوونه ببینم منظورت جونگ کوکه +همون ÷کوک پسر خوبیه ولی خب زیاد به کسی نشون نمیده. یعنی بلد نیست درست ابراز احساسات کنه+ولی من فک میکنم واقعا رو مخه.÷یکم که بگذره عادت میکنی و میبینی جونگ کوک و بچه ها اونقدر که فک میکنی بد نیستن.+باید باشون اشناشم.
۴.۷k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.