خواب دیشبم اینجوری بود که

خواب دیشبم اینجوری بود که
شیائو رفته پیش روانشناسی چیزی
بعد انگار عاشق یه دختره میشه(بابا سگ من تورو با ایثر شیپ میک-)
حالا بیخیال...
بعدش اسکارا داشت با یه دختره میجنگید، بعد حالا یهو از بالا افتاد، افتاد تو بغلم🎀🎀🎀🎀
بعد یهو صحنه عوض شد
ویش زدم رو شیائو لوز دادم(نمیخوام اینو واقعی نشو...)
بعد بنر واندرر اومد اونو گرفتم
بعدش یهو تلپورت شدم تو ماشین برگشتم توی روستا هیچکس نبود
برفم اومده بود دیدم ائویی و اون سه تا دختره که اسمشون یادم رف-
میان تو بغلم میگن تو برگشتیی خیلی خوشحالم و این چیزا
بعد یهو مثل السا یه قصر یخی میسازم شروع میکنم خوندن(لریححح گووو)
بعدم بیدار شدم
موحطاوا***