زندگی نو پارت یک

زندگی نو پارت (یک)
از زبون °سونگ°
از خواب بیدار شدم
مایاااا
(نکته: مایا دوست سونگ هست که با هم به کره رفتن واسه ادامه تحصیل و همه جوره زندگی خوبی دارن اونجا مثال خونه۷۰۰متری و یه ماشین شاسی بلند همه جوره حمایت شدن::::::::::)
هایا جوابی نداد از پله ها اومدم پایین به سالن نگاهی انداختم اونجا نبود‌.
بهش زنگ زدم
-الو سلام سونگ
_سلام مایا معلومه کجایی
-ببخشید اخه یخچال خالی بود اومدم بیرون تا یه خرده خرت و پرت بخرم بیام خونه
_اها،باشه،خداحافظ
-بای
#سونگ
رفتم به یخچال سر زدم سفید سفید بود مایا حق داشت بره خرید
+سووووو من اومدم
دوستات (سو صدات میکنن)
اها خوب شد که اومدی داشتم ضعف میکردمااا
خداراشکر کن من سحر خیزم وگرنه باید الان تازه بیدار میشدی و تازه میرفتی خرید
_خیلخوب حالا
+یه خبر خوب هم دارم
_بگو
+امروز فن ساین بی تی اس هست و منم دوتا بلیط گرفتم
_هنگیدم کلا(نکنه داره دروغ میگه)*زیر لب*
+چی؟؟
_قسم بخور
همون لحظه دوتا بلیط فن ساین رو از توی جیبش در آورد(فک کن:؛:؛:؛:؛)
ابرام ریخته بود یعنی این واقعیه
نه من باورم نمیشه
_ها چیشد باور کردی
تو از کجا خبر دار شدی
به پیکسل روی کیفش اشاره کرد که شکل اینستاگرام روش بود
کشتی ما رو با این فضای مجازی
خب حالا فن ساین کیی هست؟؟
_ساعت ۶بعد از ظهر
اخیش خوبه هنوز کلی وقت داریم🙃
ادامه در پارت بعد...... 🍑🍑🌈🥕🥕
کامنت فراموش نشه
فالو هم کنین بی زحمت🙄دستم به چخ رفت