آهنگ پیانو پارت ۱۱ 🎵🎼 (:
÷ منکه نه ولی تو میتونی .
+ من؟
÷ اوهوم اینجا بشین . ( اشاره به زمین
+ نشستم یهو یه دودی به طرفم فوت کرد . و یهو یونگی جلومون ظاهر شد .
_ مامان ، یونا !
÷ پسرم به ما کمک کن .
_ شماها کجایید ؟
÷ ما ...... (* خودتون تصور کنید )
_ باشه زود میام .
+ یهو ناپدید شد. خاله واسه چی رف ؟
÷ اون روح یونگی بود .
+ آهان.
* چند روز بعد *
+ چند روزی گذشت ولی خبری از یونگی نبود یهو در کلبه باز شد و مدیر اومد داخل اومد سمت آینه .
مدیر : از عروسی فرار میکنی آره؟
+ گفتم نمیخوام باهات ازدواج کنم .
مدیر : عه منم گفتم اذیت میشی.
+ یهو سردرد بدی گرفتم دستامو گذاشتم رو سرم و چشمامو ار درد بستم مامان یونگی نگران اومد سمتم هی سعی داشت آرومم کنه ولی یهو اینه شکست و مدیرم پرت شد .
÷ یونگییییی ! پسرم !
+ نگاه کردم یونگی اومده بود 😀
وقتی دیدیم اینه باز شده سریع خارج شدیم یونگی و مدیر داشتن میجنگیدن یهو مدیر چاقو درآورد.....
ادامه دارد ......
+ من؟
÷ اوهوم اینجا بشین . ( اشاره به زمین
+ نشستم یهو یه دودی به طرفم فوت کرد . و یهو یونگی جلومون ظاهر شد .
_ مامان ، یونا !
÷ پسرم به ما کمک کن .
_ شماها کجایید ؟
÷ ما ...... (* خودتون تصور کنید )
_ باشه زود میام .
+ یهو ناپدید شد. خاله واسه چی رف ؟
÷ اون روح یونگی بود .
+ آهان.
* چند روز بعد *
+ چند روزی گذشت ولی خبری از یونگی نبود یهو در کلبه باز شد و مدیر اومد داخل اومد سمت آینه .
مدیر : از عروسی فرار میکنی آره؟
+ گفتم نمیخوام باهات ازدواج کنم .
مدیر : عه منم گفتم اذیت میشی.
+ یهو سردرد بدی گرفتم دستامو گذاشتم رو سرم و چشمامو ار درد بستم مامان یونگی نگران اومد سمتم هی سعی داشت آرومم کنه ولی یهو اینه شکست و مدیرم پرت شد .
÷ یونگییییی ! پسرم !
+ نگاه کردم یونگی اومده بود 😀
وقتی دیدیم اینه باز شده سریع خارج شدیم یونگی و مدیر داشتن میجنگیدن یهو مدیر چاقو درآورد.....
ادامه دارد ......
۱.۹k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.