خواستگار اجباری
خواستگار اجباری
پارت 9
که دیدم تهيونگ بهوش اومد
تهيونگ: (اول سرفه میکنه ) م۰۰۰ن۰من
کجام
آت: تهيونگ عشقم خوبی تو الان بیمارستانی
تهيونگ: آها شما
آت: م۰۰ن همسرت دیگه
تهيونگ: آها
دکتر: سلام آقای کیم حالتون چطوره؟
تهيونگ: خوبم فقط میشه بگید کی مرخص میشم
دکتر: فردا صبح
تهيونگ: آها
دکتر: من رفتم
آت: خوب من برم واست یک چیزی بخرم بخوری
تهيونگ: باشه ممنون
ویو تهيونگ
خیلی دلم می خواد این خانم یادم بیاد اما نمیشه یعنی من شوهرشم
پارت 9
که دیدم تهيونگ بهوش اومد
تهيونگ: (اول سرفه میکنه ) م۰۰۰ن۰من
کجام
آت: تهيونگ عشقم خوبی تو الان بیمارستانی
تهيونگ: آها شما
آت: م۰۰ن همسرت دیگه
تهيونگ: آها
دکتر: سلام آقای کیم حالتون چطوره؟
تهيونگ: خوبم فقط میشه بگید کی مرخص میشم
دکتر: فردا صبح
تهيونگ: آها
دکتر: من رفتم
آت: خوب من برم واست یک چیزی بخرم بخوری
تهيونگ: باشه ممنون
ویو تهيونگ
خیلی دلم می خواد این خانم یادم بیاد اما نمیشه یعنی من شوهرشم
۳.۲k
۰۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.