part8
part8
ارسلان: ببین دختر جون اینجا که که اومدی یسری قوانین داره که باید کامل حفظ کنی
یک همیشه به من احترام میزاری
دو به هیچ عنوان بلند نمیخندی و صداتو بلند نمیکنی
سه فقط کارایی که من میگمو باید بکنی هروقت گفتم میخوابی هروقت گفتم غذا میخوری و هرکاری اگه قبول نکنی تنبیه میشی یا نوع خوب یا نوع بد
دیا: چه تنبیهی
ارسلان: چهارررر (با داد) هیچ وقت وسط حرف من نمیپری
پنج اگه من خواب بودمو دست گلی به اب دادی تنبیه میشی مثل الان
شش اگه بخاطر تمیز کردن با اجازه خودم! رفتی تو کمدام اشکال نداره ولی به هیچ عنوان نزدیک کشو های اون دراور نمیری
دیا: ی دراور با پنج تا کشو بود یعنی چی الان من برده شدم بغض کردم
ارسلان: رفتم سمت کشو هام و خط کش اهنی رو از کشو اول دراوردم
الان بخاطر کاری که کردی تنبیه میشی دستاتو بیار جلو با خط کش یدونه محکم روی دستش زدم
دیا: اشک تو ی چشام جمع شد چرا خدا من مگه چه گناهی کردم تو این فکر بودم که یدونه دیگه محکم تر از قبلی زد که اشکام ریخت رو گونه هام
ارسلان: بلند شو برو بیرون دیگه هم کاری نمیکنی که من از خواب بلند شم اشکاتم پاک کن
ارسلان: ببین دختر جون اینجا که که اومدی یسری قوانین داره که باید کامل حفظ کنی
یک همیشه به من احترام میزاری
دو به هیچ عنوان بلند نمیخندی و صداتو بلند نمیکنی
سه فقط کارایی که من میگمو باید بکنی هروقت گفتم میخوابی هروقت گفتم غذا میخوری و هرکاری اگه قبول نکنی تنبیه میشی یا نوع خوب یا نوع بد
دیا: چه تنبیهی
ارسلان: چهارررر (با داد) هیچ وقت وسط حرف من نمیپری
پنج اگه من خواب بودمو دست گلی به اب دادی تنبیه میشی مثل الان
شش اگه بخاطر تمیز کردن با اجازه خودم! رفتی تو کمدام اشکال نداره ولی به هیچ عنوان نزدیک کشو های اون دراور نمیری
دیا: ی دراور با پنج تا کشو بود یعنی چی الان من برده شدم بغض کردم
ارسلان: رفتم سمت کشو هام و خط کش اهنی رو از کشو اول دراوردم
الان بخاطر کاری که کردی تنبیه میشی دستاتو بیار جلو با خط کش یدونه محکم روی دستش زدم
دیا: اشک تو ی چشام جمع شد چرا خدا من مگه چه گناهی کردم تو این فکر بودم که یدونه دیگه محکم تر از قبلی زد که اشکام ریخت رو گونه هام
ارسلان: بلند شو برو بیرون دیگه هم کاری نمیکنی که من از خواب بلند شم اشکاتم پاک کن
۱۱.۰k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.