p6 همکلاسی غیرتی

خب میا نمی اومد منم تنها رفتم تو حیاط که دیدم لیا یقمو گرف

+ولم کن عوضی

/ول کنم که بری پیش ددیم

+چی میگی اسکل

/ها فکر کردی نمیدونم میخوای منو ددیمو از هم جدا کنی

+اون خودش منو انتخاب کرد خانم مثلا محترم

/حرف دهنتو بفهم بچه ها بیاریدش

+ولم کنید ولم کنننن

ویو یونا

منو بردن پشت مدرسه و تا میخوردم زدنم دهنمم بسته بودن

منم با یه فوت محکم چسبو از دهنم کندم و عربده زدم جونگ کوککککککککککککککککککککککک...........

که لیا سریع گفت دهنشو ببندید تا آبرومونو نبرده (ترس و داد)

ویو کوک

داشتم با لوکاس حرف میزدم که عربده ی یه دخت از پشت مدرسه شنیدم که می گفت جونگ کوک سریع از لوکاس عذرخواهی کردم

و رفتم پشت مدرسه دیدم دارن یونا رو این صگ میزنن لیا هم داشت دستور میداد
منم کتمو در اوردم و هم لیا همو اونایی که داشت یونا رو میزدن رو زدم

یونا هم با تعجب نگام میکرد

ویو یونا

دیدم یهو جونگ کوک اومد و تا خوردن اونا رو زد منم همین جوری با تعجب این مارمولک بهش زل زده بودم


۵مین بعد

+مرسی کمکم کردی کوکی

_ خواهش میکنم عسلم تو چیزیت شد؟

+نه فقط یکم کبودم

_واقعا چرا زود تر نگفتی

............ادامه دارد


خب اینم از این
برم شام بخورم بعد پارت بعدشو میزارم🌉💌🗽