دوزتان ببخشید که دیروز فیک رو ندادم

دوزتان ببخشید که دیروز فیک رو ندادم🗿
درگیر بودم🗿🚬


فن فیک یک زندگی نسبتا عادی
پارت ۱۰
.
.
.
.


_: یعنی انقد تلفن حرف زدی که الان شارژ نداری؟
باجی: نه به قرآن من فقط به مامانم و چیفویو زنگ میزنم🥲🤌🏻
_:اصن بیخیال به تو امیدی نیس خودم زنگ میزنم به پلیس.
هااا؟
چی شد؟
یعنی چی این چه شانسیه؟... اینجا... اینجا آنتن ندارهههههههه🗿💀
باجی: چی شده؟
_: با توجه به شانس بسیار عالیمون اینجا آنتن نمیدهههههههه.
باجی:error 404😂🤝🏻
_: میشه باهام بیای برم جلوتر زنگ بزنم؟ شاید آنتن بده.
باجی: چرا باید باهات بیام؟مگه خرس گنده نیستی؟
_: وقتی بهت میگم بیا بیااااا.💢💢
_: چشم اصن من کی باشم که نخواد بیاد😂
بعد از جلو تر رفتن و امتحان کردن*
_: باجی؟
_: ها؟
_: اینجا ام آنتن نمیدهههههه.* در حال جر دادن خود
_: خب انتظار داری من چه کار کنمممممم؟
_ هعی اصن بیخیال 🥲
_ چاره ای نداریم جز اینکه تا صب منتظر بمونیم.کار دیگه ای نمیشه کرد.
باجی: خب از کجا معلوم اینجا حیوون وحشی نداشته باشه یا اصن وسط جنگل نباشیم؟
_: یعنی تو واقعا آسفالت و زیر پات حس نمیکنی؟🥲
باجی: چرا ولی از کجا معلوم یه قدم اونور تر جنگل نباشه؟
_: نیست اینجا فقط یه جاده ی بزرگه که تا هوا روشن نشه ماشینی نمیاد.
باجی: خب پس باید تا ۶ صب صبر کنیم؟
_: آره دیگه چاره ای نیس🥲



#یک_زندگی_نسبتا_عادی
دیدگاه ها (۶)

و اما ورود دراکن🤧🤝🏻

حق تر از این تو عمرم ندیدم😂🤌🏻

فن فیک یک زندگی نسبتا عادی پارت ۹....باجی موتورو روشن کرد.بع...

فن فیک یک زندگی نسبتا عادی پارت ۸......باجی: آم من دارم میرم...

{ فیک بعد سال ها / پارت نم دونم چندوم }

پارت:۱ Beneath the Gilded Cage

گـــربه وحــــــــــشی ☆فصل دوم☆|| p2 ||ویو نویسنده ؛ رین:...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط