فیک از کوک پارت 16
رفتنش برای همه صبحانه اماده کرد و بعد رفت. نامجون: رفتم همه رو بیدار کردم و همه رفتیم پایین دیدیم که صبحانه اماده رو میزه کوک رفت بالا ببینه هه مین تو اتاق نبود. کوک: احتمالا رفت برای کارش، زنگ زدم بهش. من: تلفونم زنگ خورد منم سر جلسه بودم ریجکتش کردم جلسه که تموم شد بهش زنگ زدم کفتم که ببخشید سر جلسه بودم. کوک: ببخشید نمیدونستم میخواستم بگه که کنسرت ساعت ۴ هستش بلیط هم نمیخواد یه کارت رو کانتر هست از در پشتی که برین این کارتو نشون بدین اوکیه اونا راهنمایتون میکنن. من: مرسی من حتما میام. کوک: ما الان رفتیم استادیو برای تمرین ولی تو یخچال ناهار هستش. من: مرسی لطف کردین خداحافظ کوک: بای. من: رفتم خونه ناهار خوردم یه دوش سریع گرفتم لباسام. عوض کردم یه لباس خفن پوشیدم و کارتو برداشت و رفتم. رسیدم به در پشتی در زدم یه مرد غول بیابونی با یه کت شلوار مشکی عینک مشکی و بی سیم اینچیزا ترسیدم کارتو نشون دادم گذاشت برم تو بعد چند نفر راهنماییم کردن بک استیج که اونا رو دیدم و سلام کردم بعد بردنم ردیف اول ارمی ها اومدن کنسرت شروع شد خیلی خوب بود وقتی تموم
۹.۳k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.