آیدل من بخشی از وجودم
My idol is a part of me
Part 1۲
حالا که جونگین رفت نمیدونستم چیکار کنم ک ماه دیگه هم مرخصی داشتم تقریباً یک ماه که نه چه عرض کنم دو هفته دیگه مرخصی داشتم و میتونستم از این مرخصی استفاده کنم تقریبا توی این یکی دو ماه هیچی نخورده بودم و خیلی لاغر و نحیف شده بودم خسته شده بودم از بس که گرفته بودم ولی باید به این رژیم رژیم ادامه بدم خیلیاتون فکر کنید چرا انتخاب کردم آیدل بشم چون آیدلم بهم یاد داده ببخشم اما فراموش نکنم!
ویو لینو
این یکی نه ماه خبری از ات نیست و منم کسی رو اذیت نکردم لینا هم همش از میپرسه ات کجاست و منم میگم نمیدونم حتماً از قبل تپلتر از قبل یه خورده چاق کن تا دوباره ما اذیتش کنیم به سمت دفتر مدیر رفتم تا بپرسم از کجا رفته مدیر سرم داد بلند کشید و گفت
لینو :آقا اون هرزه آت کجاست
مدیر : با مدیر مدرسه درست صحبت کن ممکنه تو رو بکشه اگر این حرف رو بشنوه ممکنه تو رو هیچ وقت ازم نگذره تو نمیدونی الان اون چه شکلی شده
مدیر مدرسه آت رو دیده بود که چقدر زیبا شده بود چقدر نحیف و لاغر شده ولی هیچکس نمیدونست الان چه شکلیه زنگ زد تا باهاش هماهنگ کنه قرار خودش مدیریت کنه و به خاطر همون مدیر دیده بود اسمش که چقدر زیبا شده بود چقدر لاغر شده بود هیچکس ازت خبر نداشت که چقدر زجر کشیده تا به اینجا رسیده مدیر قرار بود وقتی بعد برگشت به سمت خونش حرکت کنه و دیگه هرگز به اون مدرسه برنگرده چون اون مدرسه رو پدرش بهش سپرده بود
او برای خیلیاتون سوال که خانواده ات چه بلایی سرشون اومده معلومه خانواده ات اونو ول کردن تا بتونن شرکت مدیریت مدیریت کنند و از جانشین برادرش نشه برادرش کیه بعداً میفهمید !
ات دوباره یه روز بدون اینکه حتی سبزیجات هم بخوره گذروند
درسته خیلی سخت بود ولی اون چیزهای سختتر از این رو گذرونده بعد تصمیم داشت از این به بعد ورزش کنه و کلاً در رژیم باشه
صبح روز بعد
ادامه دارد......
اگر دیدی خبری ازم نیست یعنی مسدود شدم و اینجا ادامه میدم
آیدی:@yuibfgvdswdfhvjt1234566789
Part 1۲
حالا که جونگین رفت نمیدونستم چیکار کنم ک ماه دیگه هم مرخصی داشتم تقریباً یک ماه که نه چه عرض کنم دو هفته دیگه مرخصی داشتم و میتونستم از این مرخصی استفاده کنم تقریبا توی این یکی دو ماه هیچی نخورده بودم و خیلی لاغر و نحیف شده بودم خسته شده بودم از بس که گرفته بودم ولی باید به این رژیم رژیم ادامه بدم خیلیاتون فکر کنید چرا انتخاب کردم آیدل بشم چون آیدلم بهم یاد داده ببخشم اما فراموش نکنم!
ویو لینو
این یکی نه ماه خبری از ات نیست و منم کسی رو اذیت نکردم لینا هم همش از میپرسه ات کجاست و منم میگم نمیدونم حتماً از قبل تپلتر از قبل یه خورده چاق کن تا دوباره ما اذیتش کنیم به سمت دفتر مدیر رفتم تا بپرسم از کجا رفته مدیر سرم داد بلند کشید و گفت
لینو :آقا اون هرزه آت کجاست
مدیر : با مدیر مدرسه درست صحبت کن ممکنه تو رو بکشه اگر این حرف رو بشنوه ممکنه تو رو هیچ وقت ازم نگذره تو نمیدونی الان اون چه شکلی شده
مدیر مدرسه آت رو دیده بود که چقدر زیبا شده بود چقدر نحیف و لاغر شده ولی هیچکس نمیدونست الان چه شکلیه زنگ زد تا باهاش هماهنگ کنه قرار خودش مدیریت کنه و به خاطر همون مدیر دیده بود اسمش که چقدر زیبا شده بود چقدر لاغر شده بود هیچکس ازت خبر نداشت که چقدر زجر کشیده تا به اینجا رسیده مدیر قرار بود وقتی بعد برگشت به سمت خونش حرکت کنه و دیگه هرگز به اون مدرسه برنگرده چون اون مدرسه رو پدرش بهش سپرده بود
او برای خیلیاتون سوال که خانواده ات چه بلایی سرشون اومده معلومه خانواده ات اونو ول کردن تا بتونن شرکت مدیریت مدیریت کنند و از جانشین برادرش نشه برادرش کیه بعداً میفهمید !
ات دوباره یه روز بدون اینکه حتی سبزیجات هم بخوره گذروند
درسته خیلی سخت بود ولی اون چیزهای سختتر از این رو گذرونده بعد تصمیم داشت از این به بعد ورزش کنه و کلاً در رژیم باشه
صبح روز بعد
ادامه دارد......
اگر دیدی خبری ازم نیست یعنی مسدود شدم و اینجا ادامه میدم
آیدی:@yuibfgvdswdfhvjt1234566789
۲.۵k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.