my bloody love پارت23
از پایینن صدا میومد فکنم هانیا دلسا اومده بودن
سرم درد میکرد موهامو نشستم خشک کردم
گوجه ای بستمش
رفتم پایین چراغا خاموش بود چراغ اشپز خونه روشن بود رفتم تو اشپز خونه رفتم طرف یخچال اب برداشتم با ی قرص خوردم تکیه دادم ب اپن ک یهو ی صدایی از پشتم اومد
کوک. موهات هنوز نم داره
برگشتم سمتش از شکم تمام اب دهنم پاشید بیرون کوک و جیمین خیس شده بودن
میا. شما شما اینجا چیکار میکنید
جیمین. اومدیم دنبال تو
میا. خخخ ایی دلممم وایی جیمین جک خوبی بود حالا بای🤣😂😐
کوک. تو ب شوخی بگیر
هانیا. میااا ببخشید بیدار شدی
میا. شما شما خبر داشتید واقعا ک براتون متاسفم
دلسا. میا باور کن باید توضیح هاشونو بشنوی
میا. اها توضیحاشون چیه ما ی ومپایریم
ما مثلا دوست داریم یا نه بگم برای انتقام عروسی کردیم اونا فقط ب فکر مقامشونن شما ها هم با اونا دست ب یکی کردین واقعا ک خوش باشید با هم من از اینجا میرم
کوک. میا بس کن چرا همش میخوای خودتو مغرور نشون بدی
میا. مغرور کلمه باحالیه اما ب تو بیشتر میخوره
رفتم بالا ی کولی برداشتم وسایل چند رپزو گذاشتم توش رفتم پایین
جیمین. میا کجا میری
میا. اممم بزار ببینم اها اره دارم میرم جهنم ذرت بوداده بخورم میای هوفف تو دادگاه میبینمتون هروقت تموم شد رابطمون میتونید شاد زندگی کنید
داشتم میرفتم بیرون ک در قفل بود
میا. درووو کی بستههه
کوک کلیدو نشون داد بهم
کوک. نمیتونی بری
میا. تو چیکارههه منییییی
کوکک. منننن همهه کارتمممم تا وقتییی با مایی حق جایی رفتن نداریی
میا. م ت ن ف رم ازتونننننننننننن
رفتم رو کاناپه نشستم لبامو اویزون کردم من واقعا کوک و جیمینو یکمی بهشون علاقه داشتم اما تو دو راهیم با حرف اون زن تو خوابم و اون نامه واقعا نمیدونم باهاشون خوب باشم و بعد بیشتر دلم از این پر بود ک بهم واقعیتو نگفتن
من فقط از اطرافیانم میترسم بلایی سرشون بیاد
میترسم زندگیم نابود بشه
باید هرچی زودتر از همچی با خبر بشم
کوک. ای خدااا قیافشوو شبیه توله پنج ساله هاس
کیفمو برداشتم انداختم تو صورتش با اون هیکل نیم سانتم تکون نخور
میا. اردکای زشت
دلسا. میا ببشید واقعا با چیزی ک بهمون توضیح دادن دلمون سوخت
میا. شما دلتون ب حال خودتون بسوزه ک معلوم نیست کی بکشنتون
میا. ب شرطی منصرف میشم از کارم
همه. چه شرطی
میا. شما دوتا توضیح بدید کل زندگیتون چی شده
کوک و جیمین
چاره ای نداشتیم توضیح بدیم همچیو ما میا رو خیلی دوست داشتیم مخصوصا وقتی هم ادم مهمی بود و خیلی شبیه مادرمون بود
ویو ب زندگی کوک و جیمین
لایک
و کامنت فراموش نشه
تعدا لایکارو بالا ببرید خواهشا🥺
سرم درد میکرد موهامو نشستم خشک کردم
گوجه ای بستمش
رفتم پایین چراغا خاموش بود چراغ اشپز خونه روشن بود رفتم تو اشپز خونه رفتم طرف یخچال اب برداشتم با ی قرص خوردم تکیه دادم ب اپن ک یهو ی صدایی از پشتم اومد
کوک. موهات هنوز نم داره
برگشتم سمتش از شکم تمام اب دهنم پاشید بیرون کوک و جیمین خیس شده بودن
میا. شما شما اینجا چیکار میکنید
جیمین. اومدیم دنبال تو
میا. خخخ ایی دلممم وایی جیمین جک خوبی بود حالا بای🤣😂😐
کوک. تو ب شوخی بگیر
هانیا. میااا ببخشید بیدار شدی
میا. شما شما خبر داشتید واقعا ک براتون متاسفم
دلسا. میا باور کن باید توضیح هاشونو بشنوی
میا. اها توضیحاشون چیه ما ی ومپایریم
ما مثلا دوست داریم یا نه بگم برای انتقام عروسی کردیم اونا فقط ب فکر مقامشونن شما ها هم با اونا دست ب یکی کردین واقعا ک خوش باشید با هم من از اینجا میرم
کوک. میا بس کن چرا همش میخوای خودتو مغرور نشون بدی
میا. مغرور کلمه باحالیه اما ب تو بیشتر میخوره
رفتم بالا ی کولی برداشتم وسایل چند رپزو گذاشتم توش رفتم پایین
جیمین. میا کجا میری
میا. اممم بزار ببینم اها اره دارم میرم جهنم ذرت بوداده بخورم میای هوفف تو دادگاه میبینمتون هروقت تموم شد رابطمون میتونید شاد زندگی کنید
داشتم میرفتم بیرون ک در قفل بود
میا. درووو کی بستههه
کوک کلیدو نشون داد بهم
کوک. نمیتونی بری
میا. تو چیکارههه منییییی
کوکک. منننن همهه کارتمممم تا وقتییی با مایی حق جایی رفتن نداریی
میا. م ت ن ف رم ازتونننننننننننن
رفتم رو کاناپه نشستم لبامو اویزون کردم من واقعا کوک و جیمینو یکمی بهشون علاقه داشتم اما تو دو راهیم با حرف اون زن تو خوابم و اون نامه واقعا نمیدونم باهاشون خوب باشم و بعد بیشتر دلم از این پر بود ک بهم واقعیتو نگفتن
من فقط از اطرافیانم میترسم بلایی سرشون بیاد
میترسم زندگیم نابود بشه
باید هرچی زودتر از همچی با خبر بشم
کوک. ای خدااا قیافشوو شبیه توله پنج ساله هاس
کیفمو برداشتم انداختم تو صورتش با اون هیکل نیم سانتم تکون نخور
میا. اردکای زشت
دلسا. میا ببشید واقعا با چیزی ک بهمون توضیح دادن دلمون سوخت
میا. شما دلتون ب حال خودتون بسوزه ک معلوم نیست کی بکشنتون
میا. ب شرطی منصرف میشم از کارم
همه. چه شرطی
میا. شما دوتا توضیح بدید کل زندگیتون چی شده
کوک و جیمین
چاره ای نداشتیم توضیح بدیم همچیو ما میا رو خیلی دوست داشتیم مخصوصا وقتی هم ادم مهمی بود و خیلی شبیه مادرمون بود
ویو ب زندگی کوک و جیمین
لایک
و کامنت فراموش نشه
تعدا لایکارو بالا ببرید خواهشا🥺
۲۸.۵k
۲۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.