مستی چشمان تو را شراب
مستی چشمان تو را شراب
ندارد
خُماری آغوش تو را هیچ مخدری
ندارد
جانا نفسی اَندر قفسی
بِبَستی بال و پرم که
میل پرواز ندارم
قاصدک نگاهم را به سکوت
شب میسپارم
بیا شبی ماه چشمانت را
مهمان شعرم کن
با واژه ها تبانی میکنم
دفترم را دیوان غزل
چشمانت میکنم
ندارد
خُماری آغوش تو را هیچ مخدری
ندارد
جانا نفسی اَندر قفسی
بِبَستی بال و پرم که
میل پرواز ندارم
قاصدک نگاهم را به سکوت
شب میسپارم
بیا شبی ماه چشمانت را
مهمان شعرم کن
با واژه ها تبانی میکنم
دفترم را دیوان غزل
چشمانت میکنم
۳.۷k
۳۰ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.