فن فیک مایکی پارت۲۴

بعد از قرن هاااالا سلام...خو بریمممم


سنجو:...ع
مایکی:راستی مهمونامون قراره امروز بیان
ران:چعععععععععععععع(اربدههه)
اما:مشکلیه(نیشخند😐😂)
ران:....ن...نههه
اما:خوبه
ریندو:جریان چیه؟
ران:هیچییییی
ریندو:مطمعن؟
ران:ارهههه
*کوکو درحال جر خوردن😂
کاکوچو:حالا کی میان؟
مایکی:یه دوساعت دیگه پیداشون میشه
*سانزو درست نشست رو صندلیش
سانزو:خو تا اون موقع مایکی ا/ت بگین جریان چی بود؟
ا/ت:چه جریانی؟
سانزو:چرا بغ...
*که مایکی پاشو زد تو پایه ی صندلی و سانزوی بخ بخ افتاد و به چوخ رف😂
سانزو:اخخخخ چیههههه
مایکی:...
ا/ت:خو دیگه زر نزن فقط بخور(یکم سرخ)
سانزو:...


دو ساعت بعد:


دینگ
سنجو:اومدنننننننن
ران:کی اومددددد(درحال عرق ریختن)
اما:مهمونا دیگهههههه(لبخند از جنس شیطانی😂)
ریندو:خو بگو چه خبرههههه
ران:هیچیییییییییییی
*سنجو سریع در رو وا کرد
کل کسایی که اومدن:سلام
بقیه:سلام
اما:سلاممممممم خوش اومدیننننننن
ا/ت:کسی رو نمیشناسم ولی سلااام
سنجو:حالا باهاشون آشنا میشییی
ا/ت:...اهااا...واساااا...سه تا دخمل دیگههه
سنجو:آره سه تا دخمل دیگه هم هس اون یوزوهاس اونم هینا و اونم اکانه
اکانه ،یوزوها و هینا:سلااام
هینا:اسمت چیه؟
ا/ت:ا...
سنجو:معرفی میکنم ا/تتتتتتتتت دوست دختر مایکیییییییییی
*که یهو همه نگاها برگشت روی ا/ت
باجی:جانمممممم؟



خب بقیش رو بعدا میزارم بایییی