DEADLY KISSES 🍵🍃p5

👨🏻:باش
ته:مرسی
رفتیم به مدیر بگیم
[اسم مدیر خانم چن]
👩🏻‍💼:آقای کیم چیزی شده
👨🏻:اره پشیمون شدم خانم چن
👩🏻‍💼:پرونده ی پسرتونو بدید
👨🏻:باش الان
پرونده رو داد و رفت
کوک:چی شد
ته:کوک درسش
کوک:به بابات بگو عصر بیای خونمون
ته:باید بش بگم
کوک:بگی خب
یهو زنگ خورد
ته:خدافط
رفتم یهو یکی بوق زد
👨🏻:تهیونگ بپر بالا
ته:برو دنبال دخترت
👨🏻:تهیونگ من داد میزنم بیا بالا
از ترس ابروم سوار شدم و رفتیم خونه
👨🏻:الان چته چرا با تیونا اینجوری رفتار میکنی
ته:اها چیشد فقط بلدی بگی تیونا
باباش حرف تهو قطع کردو
👨🏻:تهیونگ درس صحبت کن
تهیونگ ادامه داد
ته:وقتی شما و مامان اون روز جدا شدین نگفتین تهیونگ ضربه میخوره فقط بلد بودی بگی تیونا وای تیونام عطسه نکنه موهاش بهم بریزه وای تیونا
تیونا:تهیونگ منکه گناهی ندارم
👨🏻:تیونا راست میگه
تهیونگ:باشهجفتتون راست میگین ولش
👨🏻:تهیونگ چیزی نمیخواستی بگی
ته:چرا قراره برم خونه ی دوستم
👨🏻:چیزه من شب نمیام با خواهرت برو
ته:بگو وسایلشو جم کنه
👨🏻:تیونا وسایلت رو اماده کن
👨🏻:مگه کی میری
ته:من ساعت سه و نیم بز بش بگم
رفتم اتاق به کوک بگم یهو
🌾🌼🌾🌼🌾🌼p5🌾🌼🌾I love you 🌼🌾
-----------------------------------------🌼-----------------------------------------به دلیل یه سری مشکلات الان آپ کردم بخونید و لذت ببرید🕊