تک پارتی جین
سلام من دنبال کار بودم شما جایی رو سراغ دارین
نه ما نیاز به کار نداریم ولی به این آدرس برید شاید اونجا باشه
ممنون رفتم اون آدرس رستوران بزرگی بود منم که آشپزیم خوب بود رفتم داخل چند نفر مشغول کار بودند و رستوران به شدت شلوغ بود رفتی داخل گفتی سلام من دنبال کار بودم
آها باشه راستش ما هم امروز زیاد به کار نیاز داریم شما میتونید برید الان کار کنید شب هم قرار داد رو ببندیم
آها باشه البته شروع به کار کردم تا جای ممکن به همه کمک میکردم
پرش زمانی شب آنقدر خسته بودم که سر پا خوابم میومد همون دختر صبح اومد پیشم گفت لطفا برو پیش رئیس و این برگه رو هم پر کن باشه
برگه رو پر کردم بعد هم رفتم جایی که گفته
در رو زدم یکی گفت بیا تو رفتم داخل یه پسر خیلی جذاب روی میزی نشسته بود حتی سرش هم بلند نمیکرد تا بهم نگاه کنه
تو همون کارکنی هستی که به بقیه کمک کرد
بله خودمم صبح اومدم اینجا
سرش رو بلند کرد و گفت برگه رو.....
بعد هم چیزی نگفت و فقط به چشمام نگاه کرد منم به چشماش نگاه کردم یه جورایی تو چشماش غرق میشدم نمیدونم چقدر گذشت که به خودم اومدم و ارتباط چشممون رو قطع کردم برگه رو بهش دادم گفت چرا اسم یا شماره پدر و مادرت رو ننوشتی
من پدر و مادر ندارم
اسم یا شماره یکی از دوستات رو حداقل میتونی
گوشیم رو در آوردم و بهش دادم به جز شماره خودم مخاطبم خالی بود گوشیم رو ازم گرفت و شمارش رو نوشت و گفت از این به بعد هر اتفاقی افتاد میتونی بمن زنگ بزنی مین ا/ت
نه ما نیاز به کار نداریم ولی به این آدرس برید شاید اونجا باشه
ممنون رفتم اون آدرس رستوران بزرگی بود منم که آشپزیم خوب بود رفتم داخل چند نفر مشغول کار بودند و رستوران به شدت شلوغ بود رفتی داخل گفتی سلام من دنبال کار بودم
آها باشه راستش ما هم امروز زیاد به کار نیاز داریم شما میتونید برید الان کار کنید شب هم قرار داد رو ببندیم
آها باشه البته شروع به کار کردم تا جای ممکن به همه کمک میکردم
پرش زمانی شب آنقدر خسته بودم که سر پا خوابم میومد همون دختر صبح اومد پیشم گفت لطفا برو پیش رئیس و این برگه رو هم پر کن باشه
برگه رو پر کردم بعد هم رفتم جایی که گفته
در رو زدم یکی گفت بیا تو رفتم داخل یه پسر خیلی جذاب روی میزی نشسته بود حتی سرش هم بلند نمیکرد تا بهم نگاه کنه
تو همون کارکنی هستی که به بقیه کمک کرد
بله خودمم صبح اومدم اینجا
سرش رو بلند کرد و گفت برگه رو.....
بعد هم چیزی نگفت و فقط به چشمام نگاه کرد منم به چشماش نگاه کردم یه جورایی تو چشماش غرق میشدم نمیدونم چقدر گذشت که به خودم اومدم و ارتباط چشممون رو قطع کردم برگه رو بهش دادم گفت چرا اسم یا شماره پدر و مادرت رو ننوشتی
من پدر و مادر ندارم
اسم یا شماره یکی از دوستات رو حداقل میتونی
گوشیم رو در آوردم و بهش دادم به جز شماره خودم مخاطبم خالی بود گوشیم رو ازم گرفت و شمارش رو نوشت و گفت از این به بعد هر اتفاقی افتاد میتونی بمن زنگ بزنی مین ا/ت
۱۳۹.۳k
۲۱ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.