جاسوس پارت۲۵

___________
ویو ادمین
شوگا:این چرا اینطوری کرد
ا/ت:از دست این بچه ها
و ا/ت رفت شیر و موز رو برداشت و شروع به درست کردن شیرموز کرد تو دوتا لیوان ریخت و برد توی اتاق که دید کوک و کای دارن میخندن
*کمی قبل*
کوک رفت تو اتاق کای
کای: برو بیرون
کوک: مثل منی
کای: خوب؟
کوک: میایی آشتی من شیرموزام رو بهت میدم توهم شیرموزات رو
کای:اممم قبوله*شروع میکنه به خندیدن*
کوک: به چی میخندی؟
کای: به توی خرگوشی
کوک: من خرگوشم
کای:آره
بعد هردو شروع میکنن به خندیدن که ا/ت اومد
کای و کوک: شیرموزززززز
ا/ت: بله بفرمایید*به هردوشون داد*
کوک:اوممم خیلی خوب درست میکنی
کای: معلومه آبجی من تو همه چی از همه بهتره😏
کوک: تو مبارزه هم؟
کای:بله حتی مقام هم آورده
ا/ت: کای
کای: خوب مگه دروغ میگم
کوک: میایی یه راند مبارزه؟
ا/ت:خوب
کای: ابجییییی لطفاااا نشونش بده کی هستی
ا/ت:باشه
اینا رفتن بیرون
کوک: شوگا بدو بیا میخوایم مبارزه کنیم
شوگا: با کی؟
ا/ت:بامن؟
شوگا: واو اومدممم
دیگه اینا رفتن زمین مبارزه
کای: آبجی بروووووو
کوک: چندراندی؟
ا/ت: مثل همیشه ۳ راند
کوک: تقلب کردن ممنوع
ا/ت:بله ولی تکنیک ممنوع نیست درسته؟
کوک: آره
ا/ت: کای ارباب یادتون باشه گفت ممنوع نیست