*پارت هشتم*
لبخندی بهم زد و کارشو ادامه داد
+تو خیلی خجالتی ای نامجونا
نامجون خواست چیزی بگه ک هوسوک مثل قاشق نَشُسته پرید وسط
_همه ک نباید مثل تو پررو باشن
+همه ک مثل تو نباید عین ک**یر خر بپرن وسط
_یاااااا
دستمو گذاشتم رو دهنم
نامجون با بهت نگام میکرد
دستمو برداشتم و لبخند بیخیال همیشگیمو زدم
+خودت خواستی
هوسوک کوبید رو پیشونیش
_آبرمو بردی
+برو بابا...تو آبرو داری؟
_هوففففف
نامجون سریع بحثو عوض کرد
¥خب اقای پارک مث اینکه این ماه وضع قلبتون خیلی بهتر شده... باید دارو هارو کمتر کنم
*
*
+تو با عشخم برین خونه من کاردارم زود میام
_چه کاری؟
+به تو چه؟
_گفتم چه کاری؟
+برو بابا
دستمو گذاشتم تو جیبم و قدم زنان ازشون دور شدم ک صدای نکره هوسوک به گوشم خورد
_یااااااا کیم ا.تتتتتت
+هاااااا؟چه مرگتههههه؟
_مگه گوشیت پیش سه می نیست؟ بیا بریم بیاریمش*داد*
+راست میگیا بزن بریم*داد*
بدون توجه به نگاه های بد مردم سوار ماشین شدیم
+برو به (مثلا ادرس)
_هوممم اوکی
$اول منو برسونید خونم بعد هر غلطی دلتون خواست بکنید
_چشم
+نمیای؟دختر دافیه اگه بخوای برات درستش میکنم بشی شوگر ددیش
$بس کن بچه
+یااااا من دیگه ۲۳ سالم شده
گونمو کشید
$ولی هنوزم همون منحرفِ فحاشی هستی ک قبلا بودی
+نظر لطفته
*
*
+شین سه می
=ها؟
+شین سه میییی
=هااااا؟؟؟
+گوشیم کو؟
=باید بزاری بزنمت وگرنه خبری از گوشی نیس
+برو بابا بینا**موص.....حالا واسه چی میخوای بزنی؟
=واسه اینکه اونشب گوشیمو جواب دادی و به دوست پسرم فوش دادم
+عجب حرو**مزاده ایه ها...من کجا فوش دادم؟
=تو فوش ندادی؟
+نه به جون خودت
=جون خودت نکبت...تو زندگیت با فوش درآمیخته شده
+خیله خب...اتهامات وارد شده رو میپزیرم...
=دستمو ببوس
+یاااا کینه شتری نباش دیگه
=خب شام مهمونم کن
+اوکیه فرداشب منتظر باش
=هوممم...بیا
از تو جیبش گوشیمو دراورد و بهم داد
=راستی دیشب جونگ کوک چند بار زنگ زد
+جونگ کوک؟؟؟ *ذوق زده*
=هوممم...
+تو که جواب ندادی
=چرا اتفاقا جمله ی معروفتو بهش گفتم"به توچه؟ سرتو بکن تو تخمای خودت"
+اشکالی نداره برابر شدیم
*
با ذوق پریدم تو ماشین
+حدس بزن چی شددددد
_چی؟
+کوکی بهم زنگ زدددددددد
_اونکه همیشه بهت زنگ میزنه
+آرههههه
_خب چرا اینقد خر ذوق شدی؟
+به تو چه ؟ سرتو بکن تو تخمای خودت
_بازم این حرف...روزی چند بار تکرارش میکنی؟
+به توچه ؟ سر...
_میدونم میدونم...سرمو میکنم تو تخمای خودم
+آفرین دیک هِد من
_یااااا
*
*
+مامانننننننن
÷بله
+میخوام برم گوانجو
_نخیر کجا بری
+به تو چه مرتیکه مگه من با تو بودم
_تو با من نبودی ولی من با تو بودم
÷بسه دیگه...میتونی بری
_مامان یعنی چی میتونی بری
+اقا تابستونه...میدونی یعنی چی؟ یعنی خوشگذرونی و سفر...
+تو خیلی خجالتی ای نامجونا
نامجون خواست چیزی بگه ک هوسوک مثل قاشق نَشُسته پرید وسط
_همه ک نباید مثل تو پررو باشن
+همه ک مثل تو نباید عین ک**یر خر بپرن وسط
_یاااااا
دستمو گذاشتم رو دهنم
نامجون با بهت نگام میکرد
دستمو برداشتم و لبخند بیخیال همیشگیمو زدم
+خودت خواستی
هوسوک کوبید رو پیشونیش
_آبرمو بردی
+برو بابا...تو آبرو داری؟
_هوففففف
نامجون سریع بحثو عوض کرد
¥خب اقای پارک مث اینکه این ماه وضع قلبتون خیلی بهتر شده... باید دارو هارو کمتر کنم
*
*
+تو با عشخم برین خونه من کاردارم زود میام
_چه کاری؟
+به تو چه؟
_گفتم چه کاری؟
+برو بابا
دستمو گذاشتم تو جیبم و قدم زنان ازشون دور شدم ک صدای نکره هوسوک به گوشم خورد
_یااااااا کیم ا.تتتتتت
+هاااااا؟چه مرگتههههه؟
_مگه گوشیت پیش سه می نیست؟ بیا بریم بیاریمش*داد*
+راست میگیا بزن بریم*داد*
بدون توجه به نگاه های بد مردم سوار ماشین شدیم
+برو به (مثلا ادرس)
_هوممم اوکی
$اول منو برسونید خونم بعد هر غلطی دلتون خواست بکنید
_چشم
+نمیای؟دختر دافیه اگه بخوای برات درستش میکنم بشی شوگر ددیش
$بس کن بچه
+یااااا من دیگه ۲۳ سالم شده
گونمو کشید
$ولی هنوزم همون منحرفِ فحاشی هستی ک قبلا بودی
+نظر لطفته
*
*
+شین سه می
=ها؟
+شین سه میییی
=هااااا؟؟؟
+گوشیم کو؟
=باید بزاری بزنمت وگرنه خبری از گوشی نیس
+برو بابا بینا**موص.....حالا واسه چی میخوای بزنی؟
=واسه اینکه اونشب گوشیمو جواب دادی و به دوست پسرم فوش دادم
+عجب حرو**مزاده ایه ها...من کجا فوش دادم؟
=تو فوش ندادی؟
+نه به جون خودت
=جون خودت نکبت...تو زندگیت با فوش درآمیخته شده
+خیله خب...اتهامات وارد شده رو میپزیرم...
=دستمو ببوس
+یاااا کینه شتری نباش دیگه
=خب شام مهمونم کن
+اوکیه فرداشب منتظر باش
=هوممم...بیا
از تو جیبش گوشیمو دراورد و بهم داد
=راستی دیشب جونگ کوک چند بار زنگ زد
+جونگ کوک؟؟؟ *ذوق زده*
=هوممم...
+تو که جواب ندادی
=چرا اتفاقا جمله ی معروفتو بهش گفتم"به توچه؟ سرتو بکن تو تخمای خودت"
+اشکالی نداره برابر شدیم
*
با ذوق پریدم تو ماشین
+حدس بزن چی شددددد
_چی؟
+کوکی بهم زنگ زدددددددد
_اونکه همیشه بهت زنگ میزنه
+آرههههه
_خب چرا اینقد خر ذوق شدی؟
+به تو چه ؟ سرتو بکن تو تخمای خودت
_بازم این حرف...روزی چند بار تکرارش میکنی؟
+به توچه ؟ سر...
_میدونم میدونم...سرمو میکنم تو تخمای خودم
+آفرین دیک هِد من
_یااااا
*
*
+مامانننننننن
÷بله
+میخوام برم گوانجو
_نخیر کجا بری
+به تو چه مرتیکه مگه من با تو بودم
_تو با من نبودی ولی من با تو بودم
÷بسه دیگه...میتونی بری
_مامان یعنی چی میتونی بری
+اقا تابستونه...میدونی یعنی چی؟ یعنی خوشگذرونی و سفر...
۳۳.۶k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.