cute lover
پارت ۳۶
مینهو: خب بزار معرفی کنم سونگمین ، چانگبین ، جونگین و اونی هم که الان اومد بنگ چانه. دوستای هیونجین هستن که اومدن کمک.
جیسونگ: ممنون که اومدین!
بنگ چان: خواهش میکنم بالاخره دوستای هیونجین دوستای ماهم میشن.
بعد ۱ ساعت
ویو مینهو
با بقیه خدافظی کردیم و رفتیم خونه.
مینهو: بیا زخمات رو ببندم.
جیسونگ: باشه
رفتم جعبه کمک های اولیه رو آوردم. جیسونگ رو مبل نشسته بود. شروع کردم به بستن زخماش و هردفعه دردش میگرفت و اشکش در می اومد. کاش من جاش ایت زخما رو تحمل میکردم.
بعد ۳۰ دقیقه کارم تموم شد.
مینهو: میخوای برات چیزی بیارم بخوری؟
جیسونگ: اوهوم
مینهو: باشه وایسا الان میرم نودل درست میکنم.
رفتم تو آشپزخونه و بسته نودل رو برداشتم و شروع کردم به درست کردنش. بعد ۱۵ دقیقه آماده شد و ریختمش تو ظرف و بردم براش.
مینهو: بفرما ببخشید طولش دادم.
جیسونگ: مرسیی ، تو نمیخوای؟
مینهو: نه خودت همشو بخور.
جیسونگ: باشه(سرفه)
دستمو گذاشتم رو پیشونیش و دیدم تب داره.
مینهو: تب هم داری که ، دیشب تو همون متروکه بودی؟
جیسونگ: اره
مینهو: بعد از اینکه غذاتو خوردی برات دارو بیارم.
وایییی چطور تونستن باهاش اینکارو بکنن؟! چرا باید تو اون سرما بزارن اونجا بخوابه؟
بعد ۱۰ دقیقه رفتم چند تا دارو مخصوص سرما خوردگی و تب برداشتم و بردم براش.
مینهو: خب بیا اینارو بخور.
دارو هارو خورد.
مینهو: برو رو تخت من بگیر بخواب.
جیسونگ: نمیخواد میرم خونه خودم.
مینهو: جیسونگ خواهش میکنم شاید اون آدما بخوان بگیرنت.
جیسونگ: خب حداقل رو مبل میخوابم ، زیر چشمات سیاه شده خودت برو بگیر بخواب.
مینهو: اینجوری نمیشه.
جیسونگ رو بلند کردم و رفتم انداختمش رو تخت. بعد از تو کمدم لباس راحتی در اوردم و دادم بهش.
اینارو بپوش و بگیر بخواب پتو هم میندازی رو خودت.
جیسونگ: چشم جناب آقای لی.
خندیدم و رفتم بیرون و نشستم رو مبل. هی خوابم میبرد هی بیدار میشدم. باید بیدار بمونم. بزار برم پیش خودش بشینم اینجوری خیالمم راحته خیلی اروم رفتم داخل اتاق و نشستم کنار تخت پیش جیسونگ. چجور دلشون اومده اون کار هارو با این گوگولی بکنن؟!
۲ ساعت بعد
یه زره هم نخوابیدم. یعنی نمیتونستم بخوابم. جیسونگ هم داشت بیدار میشد.
جیسونگ: مینهو
مینهو: بله؟
جیسونگ: ساعت چنده؟
مینهو: ساعت ۱۰ هست دیگه
جیسونگ: چییی؟ دوساعت خوابیدم؟! من دیگه برم.
بقیش تو کامنت👇
مینهو: خب بزار معرفی کنم سونگمین ، چانگبین ، جونگین و اونی هم که الان اومد بنگ چانه. دوستای هیونجین هستن که اومدن کمک.
جیسونگ: ممنون که اومدین!
بنگ چان: خواهش میکنم بالاخره دوستای هیونجین دوستای ماهم میشن.
بعد ۱ ساعت
ویو مینهو
با بقیه خدافظی کردیم و رفتیم خونه.
مینهو: بیا زخمات رو ببندم.
جیسونگ: باشه
رفتم جعبه کمک های اولیه رو آوردم. جیسونگ رو مبل نشسته بود. شروع کردم به بستن زخماش و هردفعه دردش میگرفت و اشکش در می اومد. کاش من جاش ایت زخما رو تحمل میکردم.
بعد ۳۰ دقیقه کارم تموم شد.
مینهو: میخوای برات چیزی بیارم بخوری؟
جیسونگ: اوهوم
مینهو: باشه وایسا الان میرم نودل درست میکنم.
رفتم تو آشپزخونه و بسته نودل رو برداشتم و شروع کردم به درست کردنش. بعد ۱۵ دقیقه آماده شد و ریختمش تو ظرف و بردم براش.
مینهو: بفرما ببخشید طولش دادم.
جیسونگ: مرسیی ، تو نمیخوای؟
مینهو: نه خودت همشو بخور.
جیسونگ: باشه(سرفه)
دستمو گذاشتم رو پیشونیش و دیدم تب داره.
مینهو: تب هم داری که ، دیشب تو همون متروکه بودی؟
جیسونگ: اره
مینهو: بعد از اینکه غذاتو خوردی برات دارو بیارم.
وایییی چطور تونستن باهاش اینکارو بکنن؟! چرا باید تو اون سرما بزارن اونجا بخوابه؟
بعد ۱۰ دقیقه رفتم چند تا دارو مخصوص سرما خوردگی و تب برداشتم و بردم براش.
مینهو: خب بیا اینارو بخور.
دارو هارو خورد.
مینهو: برو رو تخت من بگیر بخواب.
جیسونگ: نمیخواد میرم خونه خودم.
مینهو: جیسونگ خواهش میکنم شاید اون آدما بخوان بگیرنت.
جیسونگ: خب حداقل رو مبل میخوابم ، زیر چشمات سیاه شده خودت برو بگیر بخواب.
مینهو: اینجوری نمیشه.
جیسونگ رو بلند کردم و رفتم انداختمش رو تخت. بعد از تو کمدم لباس راحتی در اوردم و دادم بهش.
اینارو بپوش و بگیر بخواب پتو هم میندازی رو خودت.
جیسونگ: چشم جناب آقای لی.
خندیدم و رفتم بیرون و نشستم رو مبل. هی خوابم میبرد هی بیدار میشدم. باید بیدار بمونم. بزار برم پیش خودش بشینم اینجوری خیالمم راحته خیلی اروم رفتم داخل اتاق و نشستم کنار تخت پیش جیسونگ. چجور دلشون اومده اون کار هارو با این گوگولی بکنن؟!
۲ ساعت بعد
یه زره هم نخوابیدم. یعنی نمیتونستم بخوابم. جیسونگ هم داشت بیدار میشد.
جیسونگ: مینهو
مینهو: بله؟
جیسونگ: ساعت چنده؟
مینهو: ساعت ۱۰ هست دیگه
جیسونگ: چییی؟ دوساعت خوابیدم؟! من دیگه برم.
بقیش تو کامنت👇
۸.۹k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.