با آنکه شرط ا نرسیده بود
نگران بودم برای هردوشون
لباسامو عوض کردم و رفتم سمت خونه جیمین
رمز ورودیو زدم و وارد خونه شدم ک با وضعیت وجیعی از ات روبه رو شدم روی سرامیکای سرد توی خودش جمع شده بود و خوابیده بود
براید استایل بغلش کردم و گذاشتمش تو ماشین و بخاری رو روشن کردم.
رفتم تو اتاقشو براش لباس برداشتم
در اتاق جیمینو باز کردم دیدم پنجره بازه و اقا بدون پتو خوابه
پنجررو بستم و در اتاقشو بستم و ات رو بردم خونه
...... پایان فلش بک
وییو جیمین))
هراسان به سمت خونه جونگکوک رانندگی میکردم با رسیدنم در و جونگکوک باز کرپم و پرسیدم
+ات کجاست
/بهتره یکم بشینی دیشب نتونس اصلا از درد بخوابه
با کلی مسکن بالاخره خوابش برده
ولی جیمین کارت درست نبوده
+نمیتونستم تحمل کنم
/میفهمتت ولی باید این بلارو سر این دختر میاوردی؟؟؟
+کجاست؟؟
/تو اتاقمه
به سمت اتاق رفتم و در و باز کردم
تو خودش جمع شده بود و خوابیده بود
پتورو کنار زدم و کنارش درز کشیدم و دستمو درو کمرش حلقه کردم
بیدار بود چون اگ خواب بود بخاطر سبک خوابی ک داشت از خواب میپرید
موهاشو کنار زدم و جای کبودی رو. گردنشو بوسیدم
ک تکون بدی خورد
برگشت سمتمو تو بغلم فرو رفت و پتورو. کشید رو خودش
دهنمو کنار پتو بردم و گفتم
+ بخاطر اتفاق دیشب متاسفم
پتورپ کنار زد و با چشنای اشکیش بهم زل زد
+با غیرتم بازی کردی همین الانشم چون مثل. چشمام به کوک اعتماد دارم قیمه قیمت نکردم بریزمت تو سوپ بشینم بخورم
با این حرفم خندم گرفت ک محکم زد رو سینم
دستمو سمت شلوارش بردم ک عقب رفت
+درد داری؟
_خیلی بیرحمی
+معذرت میخوام خب....
لباسامو عوض کردم و رفتم سمت خونه جیمین
رمز ورودیو زدم و وارد خونه شدم ک با وضعیت وجیعی از ات روبه رو شدم روی سرامیکای سرد توی خودش جمع شده بود و خوابیده بود
براید استایل بغلش کردم و گذاشتمش تو ماشین و بخاری رو روشن کردم.
رفتم تو اتاقشو براش لباس برداشتم
در اتاق جیمینو باز کردم دیدم پنجره بازه و اقا بدون پتو خوابه
پنجررو بستم و در اتاقشو بستم و ات رو بردم خونه
...... پایان فلش بک
وییو جیمین))
هراسان به سمت خونه جونگکوک رانندگی میکردم با رسیدنم در و جونگکوک باز کرپم و پرسیدم
+ات کجاست
/بهتره یکم بشینی دیشب نتونس اصلا از درد بخوابه
با کلی مسکن بالاخره خوابش برده
ولی جیمین کارت درست نبوده
+نمیتونستم تحمل کنم
/میفهمتت ولی باید این بلارو سر این دختر میاوردی؟؟؟
+کجاست؟؟
/تو اتاقمه
به سمت اتاق رفتم و در و باز کردم
تو خودش جمع شده بود و خوابیده بود
پتورو کنار زدم و کنارش درز کشیدم و دستمو درو کمرش حلقه کردم
بیدار بود چون اگ خواب بود بخاطر سبک خوابی ک داشت از خواب میپرید
موهاشو کنار زدم و جای کبودی رو. گردنشو بوسیدم
ک تکون بدی خورد
برگشت سمتمو تو بغلم فرو رفت و پتورو. کشید رو خودش
دهنمو کنار پتو بردم و گفتم
+ بخاطر اتفاق دیشب متاسفم
پتورپ کنار زد و با چشنای اشکیش بهم زل زد
+با غیرتم بازی کردی همین الانشم چون مثل. چشمام به کوک اعتماد دارم قیمه قیمت نکردم بریزمت تو سوپ بشینم بخورم
با این حرفم خندم گرفت ک محکم زد رو سینم
دستمو سمت شلوارش بردم ک عقب رفت
+درد داری؟
_خیلی بیرحمی
+معذرت میخوام خب....
۶.۴k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.