پارت ۶۵ : Black Woolf
از زبان ادمین
امروز یکشنبه بود ( روز تعطیلی رسمی کشورهای خارج)
تهیونگ راحت خوابیده بودکه صدای جیغ اجوما خوابش رو پروند رفت بیرون و دید جونگ کوک و یونتان توی ابن
شیرجه زد توی آب و کوکی رو که یونتان بغلش بود رو کشید از آب بالا
جونگ کوک : یو..نتانم
تهیونگ : پسره ی دیوونه داشتی چیکار میکردی نزدیک بود بمیری
اجوما : وای پسرم یونتان و کوک داشتن بازی میکردن که یونتان پرید بغِل کوک و کوکم بغلش کرد ولی چون نزدیک استخر بود پاش سر خورد واییی خوب شد رسیدی پسرم و گرنه نمیدونم چی میشد
تهیونگ : حالا که خوبه کوک حالت خوبه؟
کوک : خوبم فقط ..( عطسه کرد ) سردمه
تهیونگ دستشو گذاشت روی پیشونی و شکم جونگ کوک
تهیونگ: وای مثل آتیشی که
اجوما : پسرم بلندش کن ببرش اتاق باید پاشویه بشه
تهیونگ جونگ کوک رو برآید استایل بغل کرد که یونتان پرید جلوشون
گه جونگ کوک بیحال گفت : یونتانی حالم خوب میشه باشه تو برو بازی کن خب
یوتتان پارسی کرو و تهیونگ جونگ کوک رو برد داخل اتاقش و گذاشتش روی تخت
تهیونگ : جونگ کوک عزیزم حالت خوبه
جونگ کوک : نه سردمه
تهیونگ : ولی توکه داغی وایی لباساتو باید عوض کنیم کامل لچه آبه
جونگ کوک بیحال رو تخت بود و تهیونگ دونه دونه لباساش رو عوض کرد
تهیونگ : کوکی العان بهتری
دست جونگ کوک لرز داشت ولی جونگ کوک آروم لب زد : خوبم ته ته
تهیونگ لرزش دست جونگ کوک رو لمس کرد و که اجوما اومد تو و گفت : تهیونگ پسرم من خیلی کاردارم خب بیا با این دستمال و اینم عرق کاسنی طبیعی دستمال رو به عرق کاسنی بزن و بعدم روی شکم کف پا کف دست گردن و پیشونی بکش تا تب جونگ کوک بیاد پایین خب
نهیونگ : چشم اجوما تو به کارات برس من انجام میدم
آروم دستمال رو زد تو عرق کاسنی و اون جاهایی که اجوما گفت رو با دستمال کامل کشید و تا ۵ بار که این کارو انجام داد بلخره تب جونگ کوک اومد پایین
جونگ کوک : ته ته
تهیونگ : جانم
جونگ کوک : گرسنمه
تهیونگ : منم اگه دیشب شام نمیخورم و صبحونه ام که به یه ورم میگرفتم العان گرسنم بود هوف بچه آخرش با این تغذیه ات یه مرضی چیزی میگیری وایسا برم واست بکم غذا بیارم تو استراحت کن خب
ته رفت پایین پیش اجوما و ازش یکم سوپ مقوی برای جونگ کوک گرفت درکنارش شیرموز
جونگ کوک : ته نمیخوام ببرش بوش داره حالم رو بهم میزنه
تهیونگ : چته چرا بوش حالت بهم میزنه
جونگ کوک: دلم درد میکنه و همش حس حالت تهوع دارم توی گلوم سنگین شده
اجوما : معدت ضعیف شده پسرم برات یکم جوشونده پونه و عسل درست کردم بهت کمک میکنه خوب بشی یکمم قرص واسه ی معدت آوردم اونها رو بخور بعدشم سوپ رو،بخور
جونگ کوک : باشه
امروز یکشنبه بود ( روز تعطیلی رسمی کشورهای خارج)
تهیونگ راحت خوابیده بودکه صدای جیغ اجوما خوابش رو پروند رفت بیرون و دید جونگ کوک و یونتان توی ابن
شیرجه زد توی آب و کوکی رو که یونتان بغلش بود رو کشید از آب بالا
جونگ کوک : یو..نتانم
تهیونگ : پسره ی دیوونه داشتی چیکار میکردی نزدیک بود بمیری
اجوما : وای پسرم یونتان و کوک داشتن بازی میکردن که یونتان پرید بغِل کوک و کوکم بغلش کرد ولی چون نزدیک استخر بود پاش سر خورد واییی خوب شد رسیدی پسرم و گرنه نمیدونم چی میشد
تهیونگ : حالا که خوبه کوک حالت خوبه؟
کوک : خوبم فقط ..( عطسه کرد ) سردمه
تهیونگ دستشو گذاشت روی پیشونی و شکم جونگ کوک
تهیونگ: وای مثل آتیشی که
اجوما : پسرم بلندش کن ببرش اتاق باید پاشویه بشه
تهیونگ جونگ کوک رو برآید استایل بغل کرد که یونتان پرید جلوشون
گه جونگ کوک بیحال گفت : یونتانی حالم خوب میشه باشه تو برو بازی کن خب
یوتتان پارسی کرو و تهیونگ جونگ کوک رو برد داخل اتاقش و گذاشتش روی تخت
تهیونگ : جونگ کوک عزیزم حالت خوبه
جونگ کوک : نه سردمه
تهیونگ : ولی توکه داغی وایی لباساتو باید عوض کنیم کامل لچه آبه
جونگ کوک بیحال رو تخت بود و تهیونگ دونه دونه لباساش رو عوض کرد
تهیونگ : کوکی العان بهتری
دست جونگ کوک لرز داشت ولی جونگ کوک آروم لب زد : خوبم ته ته
تهیونگ لرزش دست جونگ کوک رو لمس کرد و که اجوما اومد تو و گفت : تهیونگ پسرم من خیلی کاردارم خب بیا با این دستمال و اینم عرق کاسنی طبیعی دستمال رو به عرق کاسنی بزن و بعدم روی شکم کف پا کف دست گردن و پیشونی بکش تا تب جونگ کوک بیاد پایین خب
نهیونگ : چشم اجوما تو به کارات برس من انجام میدم
آروم دستمال رو زد تو عرق کاسنی و اون جاهایی که اجوما گفت رو با دستمال کامل کشید و تا ۵ بار که این کارو انجام داد بلخره تب جونگ کوک اومد پایین
جونگ کوک : ته ته
تهیونگ : جانم
جونگ کوک : گرسنمه
تهیونگ : منم اگه دیشب شام نمیخورم و صبحونه ام که به یه ورم میگرفتم العان گرسنم بود هوف بچه آخرش با این تغذیه ات یه مرضی چیزی میگیری وایسا برم واست بکم غذا بیارم تو استراحت کن خب
ته رفت پایین پیش اجوما و ازش یکم سوپ مقوی برای جونگ کوک گرفت درکنارش شیرموز
جونگ کوک : ته نمیخوام ببرش بوش داره حالم رو بهم میزنه
تهیونگ : چته چرا بوش حالت بهم میزنه
جونگ کوک: دلم درد میکنه و همش حس حالت تهوع دارم توی گلوم سنگین شده
اجوما : معدت ضعیف شده پسرم برات یکم جوشونده پونه و عسل درست کردم بهت کمک میکنه خوب بشی یکمم قرص واسه ی معدت آوردم اونها رو بخور بعدشم سوپ رو،بخور
جونگ کوک : باشه
۱۶.۱k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.